یـــــاکــــَـریـــمــــ... ... 💙💛💙💛💙💛 دوروز از مسلمان شدنم میگذره... خیلی حس خوبی دارم...هنوز یک ذره هم از اون حس و حالم کم نشده...با همه سختیهاش دوسش دارم... سختمه یواشکی بخوامو وضو بگیرم و نماز بخونم ولی مشکلی نیس...سختمه صبحا برا نماز پاشم...ولی بازم مشکلی نیس... من بازم با وجود همه این سختیها عاشق این دین شدم... تااینکه... 🍃 اونروز هم مثل همه ی روزای دیگه صبح یواشکی از خواب پاشدم و رفتم وضو گرفتم... از دسشویی که برگشتم یهو سینه به سینه بابا شدم... بابا اول محلم نزاشت و رفت تو دسشویی منم رفتم تو اتاقم... از اونجایی که تو این چند روز بعد از مهمونی رابطه من و بابا هیچ تغییری نکرده بود پیش خودم مطمئن بودم که بابا الان به هیچ وجه نمیاد تو اتاقم... پس با خیال راحت ملحفه رو تخت رو انداختم رو سرم و شروع به نماز خوندن کردم... بعد از نماز سرمو گذاشتم روی مهرم یا همون سنگی که ازش به عنوان مهر استفاده میکردم و شروع کردم به راز و نیاز با خدا... انقدر خوابم میومد که بعد از راز و نیاز با خدا به هیچ وجه حوصله نداشتم پاشم برم رو تخت بخوابمو همونجا خوابیدم... 💝💖💝💖💝💖 @hamsardarry 💕💕💕