#درمسیرعشق
#به_قلم_ازتبار_زینب۵۹
#پارت_۱۱۲
_جناب سرگرد واقعا عذر میخوام منو ببخشید .
+معذرت خواهی برای چی ؟
_بابت جسارتم پیش اون کلاهبردار
+تو جون ما رو نجات دادی داداش ، این چه حرفیه ؛
همین که جون خودتو به خاطر ما به خطر انداختی برای من کلی ارزش داره ان شاءالله بتونم جبران کنم .
مهدی تلفنش زنگ خورد .
مهدی ببخشیدی گفت و یه احترام نظامی گذاشت و رفت .
براش از خدا خواستم عاقبت بخیر بشه .
صدای شیطون سجاد از راهرو میومد .
پرستار به سمتم اومد و امپولی رو به سِرُمم زد .
با صدای کسی که اومد توجهم به بیرون جلب شد .
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
http://eitaa.com/joinchat/3701473293C579cea51ee
#ادامه_دارد