🔻🔻 〰〰〰〰🔻🔻
#چکیده_کتاب
📔 نام کتاب : کوری
✏ نویسنده: ژوزه ساراماگو
📎 مترجم: اسداله امرایی
3⃣ قسمت سوم (آخر)
مردم از فرط ناامیدی، به هر چیزی متوسل شدهاند. عدهای برای عدهای دیگر سخنرانی میکند. همگی به دنبال راه چاره هستند.
رمان کوری اثر ساراماگو و برندهٔ جایزهٔ نوبل
عدهای از نابینایان در کلیسا جمع شدهاند تا بر ترس خود غلبه کنند. زن دکتر به آنها ملحق میشود. در آنجا متوجه چیز عجیبی میشود. چشم تمامی نقاشیها و مجسمههای ملائک و معصومین داخل کلیسا با رنگ سفید پوشانده شده و با دستمال بسته شدهاست. زن دکتر به نحوی که بینایی خودش آشکار نشود مردم را آگاه میکند و آنها از نابینایی قدیسان هراسان و وحشت زده میشوند و به سرعت از کلیسا بیرون میروند. به تدریج مردم به این رشد میرسند که خود باید سازماندهی این اوضاع را به دست بگیرند. رشد فکری عمومی در جامعه در حال رخ دادن است. با رخ دادن این اتفاقات مردم به تدریج بینایی خود را به دست میآورند.
در پایان، زن دکتر، که خود منجی جامعه است، از دکتر میپرسد: چرا کور شدیم؟ دکتر جواب میدهد: نمیدانم، اما شاید روزی بفهمیم. زن دکتر جواب میدهد: میخواهی نظر مرا بدانی؟ من فکر میکنم ما کور نشدهایم، ما کور هستیم؛ کور اما بینا، کورهایی که میتوانند ببینند، اما نمیبینند.
نکات جالب در این کتاب:
1- قهرمانان داستان اسم ندارند و هرکدام با صفتی معرفی می شوند مثل چشم پزشک - دختری با عینک تیره - مرد اول و غیره
2- نویسنده در گفتگوها از علاپمی مثل ویرگول یا کاما یا دو نقطه استفاده نکرده درنتیجه خواننده خود باید تشخیص دهد که گوینده جمله کیست
3- علیرغم اینکه ساراماگو کمونیست بوده و تاآخر عمر هم به این اعتقاد پایبنده بوده است لیکن خواننده احساس می کند که نویسنده قصد دارد نقش خدا را پر رنگ کند
🔹🔷🔹🔸🔶🔸
کانال رسمی در پیام رسان ایتا
#کتابخانه_آستان_مقدس_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
@haramqom_lib