📌
تبیین «کثرت» در حکمت متعالیه
⏹
بخش دوم:
🔹 برخی از افراد دغدغهمند اما کم اطلاع از حکمت متعالیه و فلسفه اسلامی، اظهار داشتهاند که حکمت متعالیه توان تبیین «کثرت» را ندارد و به همین جهت مانع پیشرفت جامعه است. مهمترین شاهد بحث خود را هم مخالفت حکیمان متأله با ایده «پلورالیسم دینی» در دهه ۷۰ میدانند. به اعتقاد اینها، نقد پلورالیسم و کثرت گرایی دینی که توسط سروش و شبستری در دهه ۷۰ مطرح شد به جهت کثرت ستیزی و ناتوانی در فهم و تبیین کثرتهاست.
🔸در حالی که این سخن ناصوابی است. هم مدعا غلط است و شاهد آن نامربوط است.
شاهد آن نامربوط است چون مسئله پلورالیسم دینی یک مسئله دین شناختی و مربوط به سعادت و رستگاری دینداران است و اصلا ربطی به مقوله «کثرت» از منظر هستیشناختی ندارد و مخالفت با این فرضیه، مخصوص حکیمان حکمت متعالیه نبود بلکه عموم دینداران جهان و صاحبان فکر و نظر دینی با گرایشهای مختلف فکری و فلسفی با آن مخالفت کردهاند.
❇️
روایت وحدتی از حکمت متعالیه
🔹 اما درباره اصل مدعا باید گفت که این تحلیل از ناتبیینی «کثرت» در حکمت متعالیه، برآمده از تفسیرهای موجود صرفا عرفانی و باطنی از آن در رسانههای عمومی است که عموما تحت تأثیر متفکران غربی همچون گنون، شوؤان، هایدگر و کربن به وجود آمده است. عموم نویسندگان داخلی متأثر از چنین متفکرانی، چون که نگاههای انتقادی به تجدد و تکثر متجددانه دارند در پی یافتن طرحی برای تبیین «وحدت» در برابر تکثر و تجددی بودند که موجب ایجاد بحران معنا و نهیلیسم شده بود، لذا تلاش کردند تا جنبههای «وحدت بینی» و «باطنیگری» حکمت و عرفان اسلامی را برجسته کنند تا بتوانند هیمنهی «ظاهربینانه» و «تکثرگرایانه» تجدد را به چالش بکشانند. از اینرو، نزد اینان ابعاد «وحدت وجودی» حکمت متعالیه برجسته شد و ابعاد تکثرگرایی و «تشکیک وجود» و لوازم آن به حاشیه دارنده شد.
همچنان که ابونؤاس میگوید:
فَقُل لِمَن يَدَّعي في العِلمِ فَلسَفَةً
حَفِظتَ شَيئاً وَغابَت عَنكَ أَشياءُ
«این را به کسانی که ادعا می کنند در مورد علم، فلسفه دان هستند، بگویید
چیزی را حفظ کردی و چیزهایی از تو پنهان شده است»
❇️
روایت جمعی از حکمت متعالیه
حکمت متعالیه مانند هر دستگاه فلسفی دیگری از پویایی و نشاط درونی برخوردار است و روایتها و تفسیرهای مختلفی از آن ارائه شده است و نباید این دستگاه فلسفی را به موسس آن یعنی صدرالمتألهین شیرازی فروکاست بلکه بعد از ملاصدرا ابعاد و لوازم زیادی از قوانین و اصول بنیادین حکمت متعالیه آشکار شده است که شاید برای خود ملاصدرا به این وضوح و دقت نبود. شارحان و مفسران بزرگی همچون ملاهادی سبزواری، آقاعلی مدرس، امام خمینی،علامه طباطبایی، شهیدمطهری، و بزرگان دیگر هرکدام در تعمیق وگسترش آن کوشیدهاند.
🔸 اما اگر به آثار فلسفی متفکران انقلاب اسلامی و تفسیر آنها از حکمت متعالیه همچون آیتالله شاهآبادی، امام خمینی، علامه طباطبایی، شهیدمطهری، شهیدبهشتی، آیتالله خامنهای و دیگران خوب مراجعه شود، مشاهده میشود که «وحدت» و «کثرت» هر دو به رسمیت شناخته شده است.
در این روایت، شاهکار فلسفی صدرالمتالهین شیرازی در حکمت متعالیه، ایجاد بنیان فلسفی جمع سالم و فلسفی میان وحدت و کثرت است. بر همین اساس، مسئله زندگی، سیاست و اقتصاد برای آنها برجسته شده است و باب گفتگو و تعامل به فلاسفه و متفکران جدید را گشودهاند و در نباشند تا تبیینی واقعی (رئالیستی) از زندگی انسان و گسترهی آن ارائه کنند به نحوی که به تشکیل حکومت، تنظیم اقتصاد، پردازش جامعه و تمدنسازی منتهی شود. از اینرو، در دل فلسفه هستی و تبیین حقایق، امر متکثر و حقیقت، حرکت، صیرورت و شدن زندگی این جهان را توصیف میکند و زمینهی بیان بایستههای تغییر و تحول طبیعت و زندگی را فراهم میکند. به تعبیر دیگر، حکمت متعالیه، فلسفه عملی و فلسفه صیرورت و برنامهی شدن متناسب با هستیشناسی وجودی خود ارائه دادهاند و متفکن انقلاب اسلامی با بسط و گسترش آن، زمینهساز تحول اجتماعی و انقلاب اسلامی و فعال سازی علوم اسلامی بخصوص دانش فقه برای تبیین ساختار نظام اسلامی در قالب قانون اساسی شدهاند.
🔹 در واقع حکمت متعالیه بر دو پایه «اصالت وجود» و «تشکیک وجود» بنیان طرح نوئی در تبیین وحدت و کثرت و توصیف دقیق رابطه میان آن دو را بنا نهاده است که براساس آن امکان جمع میان وحدت با کثرت و جمع سالم کثرات با هم در عین حفظ جنبه کثرت و تعیّن و تشخیص را دارد که نتیجه آن امکان تبیین «چگونگی کثرت در ادراکات» و همچنین تولید عقلانیتِ جمع دوگانههای به ظاهر متباین همچون عقل با ایمان، دنیا با آخرت، سیاست با شریعت، معیشت با معنویت، آزادی با عدالت است.
🛑 ادامه دارد...
✍ سید مهدی موسوی
دوشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۳
#حکمت_متعالیه
#وحدت
#کثرت
#نظم
#مردم_سالاری_دینی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2319