📌
تبیین «کثرت» در حکمت متعالیه
⏹
بخش هشتم:
۶
. امکان جمع سالم میان اندیشههای به ظاهر متفاوت و حتی متعارض
براساس حکمت متعالیه، هر انسانی به اندازه ظرفیت فعال شده عقلش به پدیدهها و وقایع مینگرد و از هم سطح و لایهای که ارتباط برقرار میکند گزارش میدهد که هماهنگ با شبکهی معرفتی اوست که به تدریج برای او حاصل شده است.
بر این اساس، انتظارات ما از افراد نباید مساوی باشد و باید به ظرفیتها و محدودیتهای آنها توجه کرد و سطح توقعات و انتظارات خود از آنها را متعادل و متوازن با ظرفیت و مهدویت او تنظیم کرد.
نکته دیگر اینکه، هر گزارهی میتواند حامل دو اندیشه باشد از اینرو، دو سطح از صدق در قضایا وجود دارد. سطح اول هر گزارهای بیان یک رابطه میان موضوع و محمول است (منوطق). سطح دیگری آن که دلالت برآمده از مفهوم گیری و دلالت التزامی آن منطوق است) انحصار کردن در این رابطه و نفی هر رابطهی دیگری است.
عموما مشکل در معرفتهای علمی و تبیینی در سطح اول نیست که از یک رابطه گزارش داده میشود و اثبات میکند مثلاً (الف) در ایجاد (ب) دخالت دارد بلکه مشکل در انحصار این رابطه و نفی هر عامل و متغیر دیگر غیر از (الف) در وقوع (ب) است.
در گزاره های توصیفی و تبیینی هم همین طور است اختلاف اساسی در میان مفسرین این نیست که متن چه میگوید بلکه مشکل اساسی این است که هر کدام از مفسرین معتقدند که متن همین را میگوید و لاغیر، مقصود نویسنده این بوده است و لاغیر، لذا لایهای بودن معرفت و تنوع ابعاد و تکثر حیثیات را توجه ندارند و به تقلیل انگاری و تحویلینگری دچار میشوند.
اما براساس حکمت متعالیه، میتوان با نگرش تشکیک وجودی، لایههای طولی و سطوح عرضی واقعیتها را توجه کرد و نشان داد که هر معرفت و نظریهای به کدام بخش توجه دارد و از کدام بخش غفلت دارد. بر این اساس میتوان جنبه اثباتی نظریهها را پذیرفت اما جنبه سلبی و التزامی آن را کنار گذاشت.
۷.
تبادل فکری و فرهنگی
یکی از نتایج دستگاه معرفت شناسی حکمت متعالیه، «تبادل فکری و فرهنگی» میان تمدنها و بهرهمندی از فکرها و نظریهها است.
برخلاف نظریههای تضادگرا که بر تهاجم و درگیری تمدنها و انفصال تاریخی و گسست فرهنگی اصرار دارند، بر مبنای حکمت متعالیه میتوان بر تبادل فکری و فرهنگی توجه کرد.
در منطق حکمای مسلمان، تبادل فکری و فرهنگی با سایر ملتها زمانی ممکن است که از موضع فعال و قدرتمندی صورت گیرد. فعال بودن و قدرتمند بودن در عرصه فکر و فرهنگ به عوامل زیادی وابسته است. از جمله عوامل مهم در فعالسازی و قدرتمندساری فکر و فرهنگ این سه پایه مهم است:
۱. اتصال تاریخی در مقابل انقطاع فرهنگی؛
۲. پیوستگی فرهنگی در مقابل گسست فرهنگی؛
۳. اصالت هویتی در مقابل از جاکندگی هویتی.
هر ملت و فرهنگی میتواند با حفظ اتصال تاریخی، پیوستگی فرهنگی و خودآگاهی هویتی و تکیه بر اصالتهای خود، به موجودی فعال و خلاق تبدیل شود و از موضع قدرت با سایر ملتها و فرهنگها ارتباطات صحیح علمی و فرهنگی برقرار کند. انسان کنشگر در این تبادل فکری و فرهنگی، هم به فکر تکامل و صیرورت جامعه خود است و هم توجه به صیرورت و تکامل انسان و جامعه جهانی دارد و تلاش دارد تا بتواند همهی انسانها را به واقعیت و حقیقت نزدیک کند و توحید و عدالت را بر همه مناسبات انسانی و معادلات جهانی حاکم کند. در این نگرش، هرگونه انحصار طلبی فکری، علمی و فرهنگی نفی میشود و رشد و پیشرفت داخلی کاملا هماهنگ با رسد و پیشرفت مستضعفان و مردم جهان است.
براین اساس، تاریخنگاری و مواجهههای فرهنگی برآمده از حکمت متعالیه، در برابر تاریخنویسیهای سفید و سیاه اشعریگرایانه، تضادگرایانه و شرقشناسانه است که هرکدام فقط یک ملت و جریان را سفید و باقی ملتها و جریانها راسیاه جلوه و روایت میکنند.
🛑 ادامه دارد...
✍ سید مهدی موسوی
پنج شنبه ۲۷ دی ۱۴۰۳
#حکمت_متعالیه
#وحدت
#کثرت
#نظم
#باغبانی
#مراقبت
#تقوا
•┈┈••✾••┈┈•
❇️
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2330