رسیده رزق عالم از سر خوان ابوفاضل تبرک می‌کند هر سفره را نان ابوفاضل کسی که اربعین تا کربلا رفته است می‌داند تمام زائران هستند مهمان ابوفاضل چه جای غصه‌خوردن هست تا وقتی که در عالَم گره‌ها باز خواهد شد به دستان ابوفاضل کمیت زندگی‌َش لنگ می‌ماند هر آن کس که نمی‌بندد دخیل‌َش را به دامان ابوفاضل پس از حیدر نوشتم لا فتی الا اباالفضل و سپس لا سیف الا تیغ بُران ابوفاضل گدا از صحن او مانند سلطان می‌زند بیرون که می‌بارد کرم از طاق ایوان ابوفاضل امام ارمنی‌ها اباالفضل است که باید گفت آن‌ها را مسلمان ابوفاضل برای وصف ایثار و وفای او همین بس که شکست ابرو ولی نشکست پیمان ابوفاضل گره در کار مشک افتاد تا بر خاک دست افتاد گره وا می‌شود تنها به دندان ابوفاضل فقط داغ برادر را برادر‌مُرده می‌داند که زینب را در آخر کشت فقدان ابوفاضل ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e