🔰عدالت در حد یک آرمان یا یک امر محقق؟ 🔹گرايش به تقريباً جزء امور فطري بشر است. گرايش به صفتِ عدل حضرت حق، مفطور در بشر است. بشر از تجاوز بدش مي‌آيد، نمي‌پسندد و گرايشاً مشتاق به هم است. لكن ، هر وقت دست بشر بوده عدالت از آرماني بودن به تحققي شدن گرويده؛ هر وقت كه در اختيار بشر نبوده به صورت يك آرزو درآمده (آرزوي اجتماعي) احياناً آرزوي دست نيافتني هم بوده وقتي كه نسبت به آن مأيوس مي‌شدند. 🔸پس از فروپاشي شوروي فلسفه‌اي كه از نظر تئوري، مدعيِ چگونگي دستيابي به بود در عمل شكست خورد. شكست در عمل[یعنی] اين تئوري ديگر نمي‌تواند تئوري دعوت كننده باشد. 💠اين خلأ هم در مقياسِ جهاني، آنچه كه درباره آرمان گرايي و و شهادت و مقاومت در برابر استكبار است، يك طرف سكه است براي درگيري و «نه» گفتن به استكبار، كه بحمد ا... تا حالا در نظام سياسي به عنوان يك اصل استراتژيك وجود داشته و دارد. ولي طرف ديگر، اثباتش كه « » است، در سه سطح بدون پاسخ است: 1ـ در سطح اصلِ « در جهان بيني» 2ـ شدنِ تكاملِ تاريخ 3ـ شدن عدالت اجتماعي متناسب با توسعة تاريخ 🌀در حقيقت نسبيت الهي، با جهتِ ثابتِ تقرب به خداي متعال، در فهمِ از اصلِ «شدنِ تكامل» و فهم از «شدنِ توسعه اجتماع» و به دنبال آن كشف معادلات و كه بتواند اين شدن را از كيفي بودن به كمي شدن برساند و با شاخصه‌ي عملي، اجراي عيني آن را به دست بگيرد . 📚منبع: کد پژوهش ۴۰۶ / تاریخ: ۷۸/۰۳/۲۷ ✅ @hoseiniyehandisheh