جالبه اذان مغرب رسیدیم به عمود ۹۸۴،  برای نماز توقف کردیم، در آن نقطه حسینیه باصفایی بود به نام حضرت ام البنین. صفوف نماز جماعت تشکیل یافته بود منتظر بودیم تا یکی امام شود تا اقتدا کنیم  شخصی با چهره جذاب معنوی و لباس عربی (عبا چفیه و عقال) که تبسم شیرینی بر لب داشت آمد طرف من و با همان تبسم زیبا با لهجه عربی فارسی حرف میزد گفت من پیشنماز اینجا هستم اما وقتی معمم از ایران باشد من جلو نمی ایستم امروز شما امامت کنید اما قبلش خواهش می کنم حمد را بخوانید تا بیینم قرائت تان صحیح است یا نه؟ گفتم : لهجه م عربی نیست گفت: باشه قبوله ، فقط تلفظ صحیح باشد کافیه حمد را برایش خوندم قبول کرد و تعارف کرد که جلو بایستم . نماز اول را خواندیم  مشغول ذکر و تعقیبات بودم که متولی حسینیه که اصلا فارسی بلد نبود آمد کنارم نشست میخواست حرفی به من بزند اما فارسی بلد نبود. من از همان عرب محترم که امام راتب ( پیشنماز ثابت)حسینیه بود خواستم ترجمه کند. گفت میگوید:  پدرش که این حسینیه را تاسیس کرده خواب دیده  است و از شما  میخواهد خوابش را به ایرانی ها تعریف کنید خواب دیده امام حسین علیه السلام بهش می فرماید: «عَلَیکَ بِزُوّارِ ایران»  تو را به زوار ایرانی سفارش میکنم و این جمله را سه بار تکرار فرموده. متولی حسینیه میگفت ما در این حسینیه به همه زوار خدمت میکنیم اما برای ایرانی ها حساب ویژه باز کردیم . شاید آن شب غرور خاصی داشتیم ، چه انگار نور چشمی ارباب هستیم و خودمان خبر نداریم. شایدم  معنای این خواب این باشد که خداوند اراده فرموده به طرق مختلف  نقشه های شیطانی که برای ایجاد فاصله بین شیعه ایران و عراق طراحی میشود را خنثی کند. خاطره ای از ۹۷ با احترام ؛ حسینی_لیلابی ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab