🔸اربعین دیگر یک واژه نیست ✍️ علی کردانی، عضو تحریریه مدادالفضلاء شلوغی جاده‌ها و عظمت اربعین به جمعیت نیست؛ ازدحام جاده‌ها جوشش چشمه‌های خون خدا از چهار سوی عالَم است. اربعین دیگر یک واژه نیست؛ بلکه کتابی پر از ماجراهای خواندنی و ماندنی است. ویزا، پاسپورت، دینار و مرز چند سالی است جزو سبد کالای اساسی عاشقان شمرده می‌شود. چشم‌های منتظران بی‌حد و مرز به مرزها خیره است و دل‌های عاشقانی که منتظر مِهرِ مُهرهایی است که ویزا صادر می‌کند و قدم‌هایی که تاول را انتظار می‌کِشد و دفترهایی که به انتظار نشسته‌اند تا قصه‌ها و غصه‌ها را به تصویر بکشند و قلم‌هایی که قدم می‌خواهد تا شروع به نوشتن کند. اندوه راه را با چای سیاه عراقی می‌پیمایم و شیرینی راه را از شیرینی چای می‌چشم. حکایت آن‌جا جالب‌تر می‌شود که یک مقصد همه مبدأها را می‌خواند؛ مبدأهای مختلفی که به سوی یک مقصد روانه‌اند هدفی بیش ندارند؛ طوفانی در کار نیست، اما طوفان به پا می‌کنند. گام‌های مستمر از استمرار گریه‌ها بود؛ با گریه‌ها اربعین جریان گرفت؛ گریه‌هایی که نگذاشت خون حسین فراموش شود. حسین قصه بی‌پایانی است که ظالمان و یزیدیان را پایان می‌دهد و قدم‌هایی که به سویش می‌آید و دل‌هایی که ندای عدالت سر می‌دهد، چنان کاخ ظالم را می‌فشارد که قبض روحش می‌کند. حسین «حالا‌ حالا‌ها» با ظالمان کار دارد؛ چرا که گام‌های خسته، ظالمان را خسته‌تر کرده و اشک‌های در مسیر، فرعونیان را غرق دریا کرده است. زیباتر از فاصله نجف تا کربلا فاصله‌ای نیست؛ فاصله‌ای که مأموریتش وصل‌ کردن است؛ دل‌ها را به هم و اشک‌ها را به دریا می‌رساند. با شروع حسین ظاهر و در حریم حسین کامل می‌شود؛ اربعین روایتی از شروع حسین است؛ حسین تازه شروع شده است. @HOWZAVIAN