پرچم سیاه، دود اسفند، لباس مشکی و خستگی آخر شب، سوز و دمِ «یا »؛ صدای زنگ قافله‌ای می‌آید. چه دلاوری، چه ماهی، عجب علمداری! بَه؛ به این جوان رعنا! زادگان علیه السلام را ببین گِرد عمو؛ مادری که آرام است. دختری به دیدن روی پدر شاد و ... خواهری که می‌گردد به دور برادر؛ همو که عالمی به قربانش. صدای محتشم به گوش می‌آید: باز این چه شورش که در خلق عالم است؟ 🆔 @isalm_history