eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
508 دنبال‌کننده
316 عکس
91 ویدیو
27 فایل
💠 امیرالمومنین علیه السلام در نامه ای به امام حسن علیه السلام: 📜 اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِین! تاریخ گذشتگان را به نفست ارائه کن تا ببیند که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است! 💠 پیامگیر: @amdabir
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 کسی که نمی‌تواند در روز به برود، به «صحرا» برود و عزاداری کند ✅ جناب علقمة و مالک جُهنی می‌گویند علیه السلام فرمودند: ◾️کسى در دهمین روز ، مرقد علیه السلام را کند و روز را تا شب با حالتى گریان نزد آن حضرت بماند، روز خدا را ملاقات کند در حالى که خداوند متعال ثواب دو میلیون حج و دو میلیون عمره و دو میلیون جهاد را به وى بدهد، مانند ثواب کسی که با صلی الله علیه و آله حج و عمره و جهاد به جای آورده باشد! 👈 مالک گوید از حضرت پرسیدم: فدایت شوم، پس کسی که در شهرهاى دوردست است و نمی‌تواند در چنین روزى  به زیارت حضرت برود، چه بهره‌ای دارد؟ امام فرمودند: او در چنین روزى به صحرا رفته یا به پشت بام بلندى در خانه‏اش برآید و با سلام به حضرت اشاره کرده، سپس در نفرین بر قاتلان آن حضرت سعى و کوشش نموده، و پس از آن دو رکعت بخواند، در وسط روز قبل از ظهر، سپس براى حسین ندبه و گریه نموده، و به کسانى که در خانه‌اش هستند نیز بگوید که براى حضرت بگریند، و در خانه‏ اش  مصیبت حضرت را اقامه کند، با اظهار جزع بر حسین علیه السلام. و در خانه‌ها یکدیگر را با گریه ملاقات کنند. و به یکدیگر تعزیت گویند به جهت مصیبت حضرت. پس در صورتی که چنین کنند، من ضامن هستم که خداوند تمام آن ثواب‏ها را به ایشان اعطاء فرماید. عرض کردم: فدایت شوم، شما براى ایشان ضامن این ثوابها مى‏شوید؟! امام فرمودند: هرکسی که این کارها را انجام دهد، من ضامن آنها هستم(که این ثواب‌ها بهشان برسد). 📚 کامل الزیارات، ص 174. 🆔 @islam_history
📌 ورود اسرا به شام... ✏️ یکی از اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به نام سهل بن سعد ساعدی روایت شده که می‌گفت: 🕌 «در راه بیت‌المقدس به شام رسیدم. در آن‌جا شهری دیدم پر از درخت با جویبارهای فراوان؛ در و دیوارش با پرده‌های دیبا آذین بسته شده بود و مردم گرم شادی و سرور بودند و زنان نوازنده را دیدم که دف و طبل به دست، می‌نوازند. با خود گفتم گویا اهل شام عیدی دارند که ما نمی‌دانیم. 🔰[در همین فکرها بودم که] به گروهی از مردم دمشق برخوردم که مشغول صحبت بودند، پس به آنان گفتم: «آیا شما عیدی دارید که ما نمی‌دانیم؟» گفتند: «پیرمرد! به نظر غریب می‌نمایی.» گفتم: «آری؛ من سهل ساعدی هستم که صلی الله علیه و آله را دیده و احادیث او را می‌دانم.» 🔰گفتند: «ای سهل آیا در شگفت نیستی که چرا از آسمان خون نمی‌بارد و زمین اهلش را فرو نمی‌برد؟» گفتم: «مگر چه شده است؟» گفتند: «ای سهل، سر علیه السلام را از به هدیه می‌آورند.» 💠 گفتم: «عجبا سر حسین را می‌آورند و این مردم چنین شادمانی می‌کنند؟ از کدام دروازه وارد می‌شوند؟» گفتند: «از دروازه ساعات.» 💠 هنوز گفتگوهایمان به پایان نرسیده بود که دیدم بیرق‌ها یکی پس از دیگری از راه می‌رسند. پس مردی را دیدم که سری بر نیزه داشت که سیمایش بسیار شبیه سیمای رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و از پی آن دختری را دیدم که بر شتری برهنه و بی‌محمل سوار بود. خود را شتابان به او رساندم و گفتم: «دخترم شما کیستی؟» گفت: « دختر حسین» گفتم: «آیا از من کاری ساخته است؟ من سهل بن سعد هستم که جدت را دیده سخن او را شنیده‌ام» 💠 فرمود: «ای سهل اگر برای تو ممکن است بگو تا این سرها را از اطراف ما کنار ببرند تا مردم به تماشای این سرها مشغول شده کمتر به حرم رسول خدا نگاه کنند.» 💠 سهل ساعدی می‌گوید: «من خود را به حامل آن سر شریف رساندم و گفتم: «آیا برای تو ممکن است که برای حاجتی که من به تو دارم چهل دینار زر سرخ (چهار صد دینار) بگیری و حاجت مرا بپذیری؟» گفت: «حاجتت چیست؟» گفتم:«این پول‌ها را بگیر و این سر را جلوتر و دور از این زنان ببر.» آن مرد پذیرفت و پول‌ها را گرفت و آن سر را از زنان اهل حرم دور کرد.» 📚 مقتل خوارزمی، ص 60 - 61. 🆔 @islam_history
◾️خون بهای ... 👈 يكى از اصحاب عليه السّلام مى گويد: از آن حضرت پيرامون آيه شريفه: 💠 ... وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ... پرسش كردم. ◾️حضرت فرمود: اين آيه در باره عليه السّلام نازل شده است كه اگر همه زمينيان به خاطر او كشته شوند؛ زياده روى نشده است! 📚 روضه ، حدیث ۳۶۴. 🆔 @islam_history
📌 اهمیت نام گذاری فرزندان به نام اهل بیت... ✅ ، بن حكم را حاكم كرد و به او فرمان داد كه براى جوانان قريش ، حقوقى قرار دهد و او هم حقوقى قرار داد.  ✨امام زين العابدين عليه السلام مى فرمايد : «من نزد او رفتم . گفت : نام تو چيست ؟  گفتم : على بن .  گفت : نام برادرت چيست ؟  گفتم : على .  گفت : و على! پدرت دنبال چيست كه نام همه پسرانش را على گذاشته است ؟ آن گاه ، حقوق مرا داد و من به سوى پدرم بازگشتم و او را [از ماجرا ]باخبر ساختم .  💠 فرمود : واى بر پسر زنِ كبود چشم (كبودىِ چشم ، نه به معناى يك عيب جسمى ، بلكه كنايه از بدى و زشتكارى است . ) دباغى كننده پوست! اگر صد پسر داشته باشم ، دوست دارم همه آنان را على بنامم»  📚 ج 6 ص 19 ح 7. 🆔 @islam_history
🏴زیارت حسین علیه السلام را به خاطر ترس ترک نکن... ✍🏻 علیه السلام فرمودند: 💠 اى ، بخاطر ترس زیارت علیه السلام را ترک مکن زیرا کسى که آن حضرت را ترک کند آن چنان حسرت بخورد که آرزو می‌کند ای کاش قبر آن حضرت نزد او بود (و می‌توانست مدام به زیارت علیه السلام برود)، آیا دوست ندارى که خداوند متعال تو را در زمره کسانى محسوب کند که رسولش و و و ائمه علیهم السّلام برایش مى‏کنند؟ آیا دوست ندارى از کسانى باشى که گناهان گذشته‏ و آینده‌اش تا هفتاد سال آمرزیده شود؟ آیا دوست دارى از کسانى باشى که از دنیا خارج مى‏شوند در حالى که گناهى قابل مواخذه ندارند؟ آیا دوست دارى فرداى قیامت از کسانى باشى که صلی الله علیه و آله با او مصافحه مى‏کند؟ 📚 کامل الزیارات، ص126 🆔 @islam_history
🏴 ذکر مصیبت سلام الله علیها 🔰در حاویه آمد که زنان خاندان نبوّت در حالت اسیرى، حال مردان که در شده بودند، بر پسران و دختران ایشان پوشیده می‌داشتند، و هر کودکى را وعده‌ها می‌دادند که پدر تو به فلان سفر رفته است باز می‌آید، تا ایشان را به خانه آوردند، دخترکى بود چهارساله، شبى از خواب بیدار شد و گفت: پدر من کجاست؟ این ساعت او را به خواب دیدم سخت پریشان، زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان بر خواست! یزید خفته بود از خواب بیدار شد، و حال تفحص کرد. خبر بردند که حال چنین است! آن لعین در حال گفت که بروند و سر پدر او را بیاورند و در کنار او نهند. ملاعین سر بیاورد و در کنار آن دختر چهارساله نهادند. پرسید: این چیست؟! ملاعین گفت: سر پدر تو است آن دختر بترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسلیم کرد. 📚 كامل بهايى، ج ۲، ص ۱۷۹. 🆔 @islam_history
🏴 ذکر مصیبت سلام الله علیها 🔰وقتي سر بريده را براي سلام الله عليها آوردند گفت اين سر كيست؟ به او گفتند: سر پدرت است. سر را با احتياط از داخل طشت برداشت و به سينه چسبانيد و با گريه هاي سوزناك خود خطاب به سر چنين گفت: پدر چه كسي تو را به خون آغشته كرد؟ چه كسي رگ هاي گردنت را بريد؟ پدر چه كسي در خردسالي يتيمم كرد؟ پدر دختر يتيم تو به چه كسي پناه ببرد تا بزرگ شود؟ پدر جان زنان بي پوشش چه كنند؟ پدرجان زنان اسير و سرگردان كجا بروند؟ پدر جان چه كسي چشمان گريان را چاره ساز است؟ پدر جان چه كسي يار و ياور غريبان بي پناه است؟ پدر جان چه كسي پريشان مويي ما را سامان مي بخشد؟ پدر جان بعد از تو چه كسي با ماست؟ واي بر ما بعد از تو واي از غريبي! پدر جان كاش فدايت مي شدم. پدر جان اي كاش بيش از اين نابينا مي شدم و تو را اينگونه نمي ديدم. پدر جان كاش پيش از اين در خاك خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمي ديدم. سپس لب ها را بر لب هاي پدرش امام حسين نهاد و چنان گريست كه همان لحظه بيهوش شد و وقتي او را حركت دادند دريافتند كه از دنيا رفته است. 🏴 شهادت سلام الله علیها تسلیت باد. 🆔 @islam_history
🏴 ثواب بن علی علیهما السلام 💠 علیه السلام فرمودند: 🍃 لوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي زِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ علیه السلام مِنَ الْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقاً وَ تَقَطَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ عَلَيْهِ حَسَرَاتٍ. 🌺اگر مردم می دانستند که زیارت قبر حسین بن علیه السلام چه فضلی دارد حتماً از شوق می مردند و از حسرت این زیارت، عمرشان کوتاه می شد! 📚 كامل الزيارات، ص 142. 🆔 @islam_history
📌 اولین زائران کربلا ✍ طبری شیعی با سند خود از عطیه عوفی نقل می کند که گفت: 💠 [در روز ] من با جابر بن عبدالله انصاری به قصد قبر بن ابی طالب بیرون آمدیم. زمانی که به رسیدیم، جابر نزدیک ساحل فرات شد و غسل کرد و یک ردا و یک ازار پوشید (همانند افراد مُحرم)، سپس کیسه ای را باز کرد که در آن سدر بود و آن را به بدن خود زد و خود را با آن خوشبو کرد. هر قدم که برمی داشت، ذکر خدای متعال را می گفت؛ تا این که به قبر مطهر حضرت نزدیک شد. 💠 وقتی رسید گفت: دست مرا روی قبر بگذار. من این کار را انجام دادم؛ پس او خود را روی قبر انداخت، در حالی که از هوش رفت. پس من به روی او آب ریختم تا به هوش آمد. سه مرتبه صدا زد یا و گفت: آیا دوست جواب دوست را نمی دهد؟! و خودش پاسخ داد: چگونه جواب بدهی در حالی که رگ های خونین تو در بالای شانه ات نمایان شده و بین بدن و سر مقدس تو جدایی افتاده است؟! 💠 پس من می دهم که تو فرزند خاتم پیامبران و فرزند آقای مؤمنان و فرزند هم قسم تقوا و سلاله هدایت و خامس اصحاب کسا و پسر آقای پاکیزگان و فرزند سرور زنان هستی، و چرا تو چنین نباشی، در حالی که دست آقا و سرور پیامبران به تو غذا داده و در دامن پرهیزکاران تربیت یافته ای و از دستان ایمان شیر خوردی و با اسلام سیراب شدی! پس زندگی و مرگ پاک و زیبا داشتی؛ ولی دل های مؤمنان از فراق تو ناخوش است و کسی را تردیدی در اختیار تو نیست! پس سلام خدا و خشنودی او بر تو باد و شهادت می دهم که تو از دنیا درگذشتی، همان گونه که برادر بن درگذشت و به فیض شهادت رسید. 💠 سپس نگاهی به اطراف قبر مطهر حضرت سیدالشهدا علیه السلام کرد و گفت: سلام بر شما ای ارواحی که در راه حسین علیه السلام فدا شدید و شهادت می دهم که شما را به پا داشتید و زکات را پرداختید و امر به معروف و نهی از منکر نمودید و با ملحدان جهاد کردید و خدا را آن قدر عبادت کردید تا به مرحله یقین رسیدید، و قسم به کسی که حضرت صلی الله علیه و اله را به نبوّت و حق مبعوث کرد، ما در آنچه شما وارد شدید و عمل کردید، شریک هستیم. 🔰عطیه می گوید: به جابر گفتم: ما چگونه در ثواب آنها شریک هستیم، در حالی که ما نه به وادی فرود آمدیم و نه از کوهی بالا رفتیم و نه شمشیر زدیم، ولی ا ین گروه میان سر و بدن های شان جدایی افتاده و فرزندانشان یتیم شده اند و همسرانشان بیوه گشته اند؟! 💠 جابر گفت: ای عطیه! از حبیب خود صلی الله علیه و اله شنیدم که فرمود: اگر کسی گروهی را دوست داشته باشد، با آن گروه محشور خواهد شد و کسی که کار گروهی را دوست بدارد، با آنان در کار آنان شریک خواهد شد، و قسم به آن کس که محمد را به پیامبری مبعوث کرد، نیّت من و نیّت یاران بر آن چیزی است که علیه السلام و اصحاب او بر آن گذشته و رفته اند. 💠 سپس گفت: دست مرا بگیر و به طرف خانه های ببر. جابر در بین راه گفت: ای عطیه! آیا می خواهی تو را وصیت کنم؟ زیرا گمان نمی کنم پس از این سفر، دیگر تو را ملاقات کنم. ای عطیه! دوست بدار دوستدار آل محمد را مادامی که او آنها را دوست دارد و دشمن بدار دشمن آل محمد را مادامی آنان را دشمن می دارد؛ اگرچه روزها دار باشد و شب ها را به زنده داری بگذراند، و با محبّ آل محمد مدارا و نرمی داشته باش؛ زیرا اگر قدم آنها به سبب زیادی گناه بلغزد، قدم دیگر آنان به سبب محبّت آنها ثابت و استوار خواهد ماند. همانا دوستداران آنان به سوی بهشت بازمی گردند و دشمنان ایشان به طرف آتش خواهند رفت. 📚 عمادالدین قاسم طبری آملي، بشارة المصطفی، ص 125، حدیث 72. 🆔 @islam_history
📌 ماجرای عنایت علیه السلام به شاعر ناصبی ✍🏻 علامه امینی(ره) در کتاب «الغدیر» این داستان را چنین نقل می‌کند: 📝 قاضى شوشترى در کتاب «مجالس المؤمنین» گفته است و سید ما زنوزى در روضه اول «ریاض الجنة» گوید: مادر ابوالحسن خلعی (که ناصبی بود) نذر کرد که اگر خدا به او پسرى‏ روزى نماید او را به راهزنی کاروان‌های حسینی و کشتن افراد آنها گسیل دارد! هنگامی که این بچه به دنیا آمد و به حد رشد رسید او را براى اداء نذرش فرستاد و چون او به نواحى مسیّب که در نزدیکى است رسید، در کمین زوّار نشست، اما خواب بر او غلبه کرد و قافله و کاروان زوّار گذشتند و گرد و غبارشان بر سر و روی او ریخت. 👈 در همان هنگام این راهزن در خواب دید که برپا شده و فرمان آمده که او را به آتش اندازند، ولی آتش او را براى آن غبار پاکى که بر او رسیده نمی‌سوزاند، از خواب بیدار شد، در حالی‌که از آن قصد بدش برگشته و همان‌جا کرد و محبّت و ولایت خاندان پاک را به دل گرفت و ترسناک به کربلا و حایر شریف حسینى آمد. می‌گویند در آن وقت دو بیتى سرود که آن‌را شاعر مبتکر حاج مهدى فلوجى (متوفاى 1357ق) تخمیس نمود و آن دو بیت با تخمیسش این است: أراک بحیرةٍ ملأتکَ رَیناً و شتَّتک الهوى بیناً فبیناً می‌بینم تو را سرگردان و حیران که تو را شک پُر کرده و هوا و هوس تو را پراکنده و پریشان نمود و تو بین بین قرار گرفته‌اى. فطب نفساً و قر باللَّه عیناً إذا شئت النجاة فزر حسیناً پس دلت را پاک کن و چشمت را به استعانت از خدا روشن نما و اگر نجات و رستگارى می‌خواهى پس کن را. [تا آن‌که خدا را با روشنى چشم دیدار کنى]. إذا علم الملائکُ منک عزماً تروم مزارَه کتبوک رسماً هرگاه فرشتگان اراده جدی تو را برای زیارت او بدانند، نام تو را خواهند نگاشت. و حُرِّمتِ الجحیمُ علیک حتماً فإنَّ النارَ لیس تمسُّ جسماً و آتش دوزخ حتماً بر تو حرام شود؛ زیرا که آتش لمس نمی‌کند و نمی‌سوزاند جسمى را [که‏ بر او غبار زائرین باشد وى خوى خود را در دوستى خاندان رسالت پاک و خالص کرد تا به عنایت و الطاف خاصه از طرف اهل بیت عصمت و طهارت رسید. 📙 الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب‏، ج ‏6، ص 23. 🆔 @islam_history
📌 خانه های مکه و مدینه، درب داشته اند! فرقه ضاله ، برای سرپوش گذاشتن به قضیه یورش به خانه وحی و حمله به خانه سلام الله علیها، شبهه ای را مطرح کرده و می گویند که خانه های حجاز در صدر اسلام، درب نداشته اند که درب خانه حضرت صدیقه سوزانده شده باشد! اخیرا آقای دهباشی نیز این شبهه را مطرح کرده اند. ✅ در قرآن اَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ اَوْ صَدیقِکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ اَنْ تَاْکُلُوا جَمیعاً اَوْ اَشْتاتاً خانه‌ای که کلیدش در اختیار شماست، یا خانه‌های دوستانتان، بر شما گناهی نیست که به طور دسته جمعی یا جداگانه غذا بخورید.» 📚 سوره نور، آیه ۶۱ ✅ در روایات 1⃣ دُکَین بن سعید مزنی نقل میکند: خدمت رفتیم و تقاضای غذا کردیم، به  فرمود: برو و به آنان غذا بده. عمر ما را به اتاق بالا برد، سپس کلید را از کمربندش بیرون آورد و در را باز کرد.» 📚 سنن ابی داود، ج۴، ص۳۶۰، ح۵۲۳۸. 2⃣ ابوحمید می‌گوید: به ما امر کرد که شب‌ها ظروف آب را در گوشه‌ای قرار دهیم و نیز دستور داد که شب هنگام درها را ببندیم.» 📚 صحیح مسلم، ج۳، ح۲۰۱۰ 3⃣ پیامبر اکرم؛ بن ابیطالب، ،  و  (علیهم‌السّلام) را جمع کرد و درب را بر روی آن‌ها بست و فرمود: ‌ای خانواده من که پیوستگان خدائید، پروردگار به شما سلام می‌رساند....» 📚 بحار الانوار، ج۲۴، ص۲۱۹. 4⃣ می‌گوید: به خانه فاطمه رفتم، در را کوبیدم و اجازه ورود گرفتم، به من اجازه داد تا وارد شوم. هنگامی که وارد شدم دیدم نشسته است.» در این حدیث سلمان می‌گوید: دَر را کوبیدم، آیا کوبیدن دَر مفهومی غیر از معنای رایج آن دارد؟    📚 دلائل الامامه، ص۱۰۷ 5⃣ عمر گفت: ما را نزد وی ببر، و عمر و  وخالد بن ولید و مغیرة بن شعبه و ابوعبیده جراح وسالم مولی ابوحذیفه و قنفذ حرکت کردند و من نیز با آنان به راه افتادم. هنگامی که به خانه رسیدیم، فاطمه آن‌ها را دید، در را بر روی آنان بست، فاطمه شک نداشت که آنان بدون اجازه وی داخل نخواهند شد؛ اما عمر با لگد در را که از چوب درخت خرما بود، شکست.» 📚 بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۲۷ 6⃣ عمر وگروهی همراه وی به خانه فاطمه رسیدند، دقّ الباب کردند، فاطمه هنگامی که صدای آنان را شنید، فریاد زد: ‌ای پدر بزرگوارم، ‌ای رسول خدا! پس از تو از دست پسر خطاب (عمر) و ابوقحافه (ابوبکر) چه رنج‌ها که ندیدم.» 📚 الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۶ 🆔 @islam_history
مهدی کیست؟ 🔰... عمار نقل میکند به پیامبر عرضه داشتم: ای رسول خدا! پدرم و مادرم فدایت شوند! این مهدی كیست؟ فرمود: ای عمّار! خداوند تعالی به من فرمود كه از نسل ، نُه خارج می‌شوند، كه نهمین آنها خواهد كرد، و این همان سخن خداوند عزّ و جلّ در این آیه است: «قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن یَأْتِیكُم بِمَاءٍ مَّعِینٍ»، غیبتی بلندمدت خواهد داشت كه گروهی از آن دست خواهند كشید و ناامید خواهند شد و گروهی بر آن ثابت قدم خواهند ماند،‌ و آن گاه كه آخر الزمان فرا رسد، ظهور خواهد نمود و دنیا را پر از عدل و داد خواهد نمود، آن گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد و برای تأویل آیات خواهد جنگید، آن گونه كه من برای تنزیل این آیات جنگیدم. او هم نام من است و شبیه‌ترین مردم به من است. ای عمّار! بعد از من فتنه‌ای به پا خواهد شد، بنابراین هرگاه چنین چیزی اتفاق افتاد، از علیه السلام پیروی كن و همراه وی باش؛ زیرا وی همراه حق است و حق همراه وی است... . 📖 تفسیر البرهان، ذیل آیه ۳۰ سوره ملک. 🌐 @islam_history