eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
508 دنبال‌کننده
316 عکس
91 ویدیو
27 فایل
💠 امیرالمومنین علیه السلام در نامه ای به امام حسن علیه السلام: 📜 اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِین! تاریخ گذشتگان را به نفست ارائه کن تا ببیند که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است! 💠 پیامگیر: @amdabir
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 ارتباط روحی امام با شیعیان... ✏️ رُمیله یکی از یاران علیه السلام می گوید: ✨در زمان امیرمؤمنان علیه السلام حالم سخت و بیماریم شدید گشت. روز دیدم حالم سبک شده است، با خود گفتم: بهتر از این نمی بینم که آبی بر خود بریزم(وضو بگیرم) و پشت سر امیرمؤمنان علیه السلام بخوانم. پس همین کار را کردم. آنگاه به رفتم، و چون امیرالمؤمنین علیه السلام بالای منبر رفت آن حال سخت بر من بازگشت، هنگامی که آن حضرت از مسجد بیرون رفت و داخل اقامتگاه خود شد با آن جناب رفتم. 💠فرمود: ای رمیله دیدم به خود می‌پیچیدی؟ عرض کردم: آری، و جریان را برای آن حضرت گفتم، و انگیزه خودم را از حضور در نماز بیان داشتم. فرمود: ای رمیله، هیچ مؤمنی مریض نشود مگر اینکه ما نیز مریض می‌شویم، و اندوهگین نگردد مگر اینکه ما هم اندوهگین شویم، و نکند مگر اینکه بر دعایش آمین گوییم، و ساکت نماند مگر اینکه برایش دعا کنیم. عرض کردم: ای امیرمؤمنان، فدایت شوم، این مربوط به کسانی است که با شما در اقامتگاه هستند، یا کسانی را که در اطراف زمین هستند می‌بینید؟ فرمود: ای رمیله، هیچ مؤمنی در شرق و غرب زمین از ما غایب نیست. 📚 بصائر الدرجات، ۲۵۹. 🆔 @islam_history
علیه السلام فرمودند: 🔰إِنَّ عَدُوَّ عَلِيٍّ لَا يَخْرُجُ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يَجْرَعَ جُرْعَةً مِنَ الْحَمِيمِ وَ قَالَ سَوَاءٌ عَلَى مَنْ خَالَفَ هَذَا الْأَمْرَ صَلَّى أَوْ زَنَى‏. 🔰بى‌ترديد دشمن عليه السّلام از دنيا نرود تا آنكه جرعه‌اى از آب جوشان دوزخ بنوشد. و نيز فرمود: بر آن كس كه با عليه السّلام مخالف است گزاردن و كردن يكسان است. 📚 بحار الأنوار، ج‏27، ص، 235. 🆔 @islam_history
📌 شأن نزول آیه ولایت ✍️ شأن نزول آیه 55 سوره مبارکه مائده را چنین نقل می کند: 💠 روزى با صلی الله علیه و آله ظهر گزارديم. فقيرى در درخواست کمک كرد اما كسى به او چیزی نداد. پس فقير دستهاى خود را رو به آسمان گرفت و گفت: بار خدايا تو شاهد باش كه من در مسجد رسول صلی الله علیه و آله از اينان درخواست كردم ولى كسى چيزى به من نداد. 💠 عليه السلام در آن هنگام در ركوع بود. پس با انگشت كوچك دست راستش كه در آن انگشترى بود، به فقير اشاره كرد. فقير به طرف على رفت و آن انگشترى را در مقابل ديدگان پيامبر صلی الله علیه و آله از وى ستاند پس پيامبر صلی الله علیه و آله فرمود: خداوندا برادرم موسى از تو درخواست كرد «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» تا آنكه گفت «وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي» پس تو قرآنى ناطق فرو فرستادى كه به زودى تو را به وسيله برادرت يارى مى كنيم و براى شما دو تن نيرو و قدرت قرار خواهيم داد. 💠 خداوندا اينك منم پيامبر و برگزيده تو پس سينه مرا گشاده و كارم را آسان كن و براى من از ميان دودمانم، على را به وزيرى قرار ده و پشت مرا به وسيله او گرم كن. ابوذر گفت: به خدا سوگند پيامبر اين سخنان را تمام نكرده بود كه بر او فرود آمد و گفت: يا محمد آيه «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ...» را بخوان. 📚 سيره معصومان، ج3، ص177 🆔 @islam_history
📌 نزول سوره‌ی هل اتی ✍ آیت الله وحید خراسانی: ❤ در این ایام، خاندان از كبیر و صغیر برای وفای به نذر، گرفتند و قوت افطار را شب اول به و شب دوم به و روز سوم، با آن كه بدن‌ها از گرسنگی می‌لرزید، راضی نشدند كافری كه دست به درگاهشان دراز كرده بود، نا‌امید برگردد؛ و به آن ایثار، رحمت رحمانیه خدا را بر مسلمان و كافر، نشان دادند. 🔹... علیهما‌السلام از گرسنگی می‌لرزند و سلام‌الله‌علیها با چشمان به گودی نشسته، در حال به راز و نیاز با خداوند متعال است؛ در همان حال، سوره ی انسان را نازل كرد. ✅ اعاظم علمای مسلمین و محدثین معترف هستند كه «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا ، إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا» «و غذا را در عین دوست داشتن(و نیاز)، به مسکین و یتیم و اسیر انفاق می کنند. [ و می گویند: ] ما شما را فقط برای خشنودی خدا اطعام می کنیم و انتظار هیچ پاداش و سپاسی را از شما نداریم.» (انسان ۸و۹) در شأن این خاندان نازل شد. 🔺خداوند در این سوره كه سوره ی انسان نامیده شده است، غرض از خلقت انسان را كه حامل امانت خداوند سبحان است، در عمل این ابرار نشان داد كه چگونه از خود گذشته، با خلق خدا برای رضای خدا، نهایت رأفت و رحمت را نشان دادند و به عروج به مقام إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ به جایی رسیدند كه خدا در این سوره به صلی الله علیه و آله فرمود: «وَإِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَمُلْكًا كَبِيرًا» « و چون آنجا را ببینی ، نعمتی فراوان و کشوری بزرگ بینی». 🆔 @islam_history
📌 دعای امام صادق علیه السلام برای عزاداران ✏️ معاوية بن وهب گويد: «بر علیه السلام وارد و آن حضرت مشغول بود؛ منتظر ماندم تا نمازش را تمام كند، شنيدم كه در نمازش با پروردگار راز و نياز مي كرد و مي گفت: ✨اي خدائي كه ما را احترام ويژه عطا كردي، به ما وعده دادي، پيام رسالت را بر عهده ما نهادي، ما را وارثان پيامبران قرار دادي، پيامبري امّت هاي پيشين را با ما به پايان بردي، ما را براي جانشيني و وصايت انتخاب كردي، دانش پيشينيان و دانش و آيندگان را به ما ارزاني فرمودي، دل هاي مردمان را شيفته ما ساختي؛ من و برادرانم و زائران علیه السلام را ببخش، همان ها كه به خاطر اشتياق در نيكي به ما و اميد به پاداش هايي كه در دوستي و پيوند با ما نزد توست و براي شادمان نمودن پيامبر تو صلی الله علیه و آله و پذيرفتن فرمان ما و خشمگين ساختن دشمنان ما دارايي خويش را انفاق نموده و به سوي ما رهسپار شده اند و از اين انفاقگري و راهسپاري، خشنودي تو را مي جويند. ☀️ خداوندا! به راستي دشمنان ما بر درآمدن آنان از وطن خرده مي گيرند و اين خرده گيري آنان را از راهسپاري به سوي ما باز نداشته است. پس بر رخسارهايي كه آفتاب رنگش را ديگرگون ساخته رحم آور و بر اين گونه ها كه بر روي مزار امام حسين علیه السلام نهاده شده رحم آور و چشم ها را كه به خاطر محبت به ما اشك از آن جاري شده رحمت كن و اين دل هاي را كه براي ما بي قراري مي كنند و شعله مي كشند رحمت كن! ◾️خدايا اين ناله هاي را كه براي ما سر مي دهند رحمت كن. خداوندا! اين جان ها و پيكرها را به تو سپردم تا در روز تشنگي از حوض كوثر سيرابشان نمايي! راوي گويد: علیه السلام پيوسته در اين را زمزمه مي فرمود...» 📖 ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 94 ـ95 🆔 @islam_history
📌 ماجرای نبش قبر سلام الله علیها ✍️ ملا محمدهاشم خراسانی(ره) حکایت نبش قبر حضرت سلام الله علیها توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آب‌گرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه سلام الله علیها در سال ۱۲۸۰ هجری، را نقل می‌کند: 💠 جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقی که نَسَبش به سیّد مرتضی علم‌الهدی منتهی می‌شد و سنّ شريفش بيش از 90 سال بود، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت. شبي دختر بزرگ ايشان حضرت رقيّه دختر عليه‌السلام را در خواب ديد كه فرمودند: «به پدرت بگو: به والي بگويد: ميان لحد و جسد من آب افتاده، و بدن من در اذّيت است، بيايد قبر و لحد مرا تعمير كند.» 💠 دختر به سيّد عرض كرد، ولي سيّد از ترس ، به خواب اعتنا ننمود. شب دوّم دختر وسطي سيّد همين خواب را ديد و به پدر گفت، ترتيب اثري نداد. شب سوّم دختر كوچك سيّد همين خواب را ديد و به پدر گفت، باز ترتيب اثري نداد. شب چهارم خود سيّد حضرت رقيّه را در خواب ديد كه به طريق عتاب فرمودند: چرا والي را خبردار نكردي؟! 💠 سيّد بيدار شد، صبح نزد والي شام رفت و خوابش را گفت. والی به علماء و صلحاء شام از و سنّی امر کرد که غسل کنند و لباس‌های پاکیزه بپوشند، به دست هر کس قفل ورودی حرم مطهّر باز شد، همان کس برود و قبر مقدّس او را نبش کند، پیکر را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند. 💠 صلحاء و بزرگان از شیعه و سنّی در کمال آداب غسل کردند و لباس پاکیزه پوشیدند، قفل به دست هیچ کس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سیّد، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچ کدام بر زمین اثر نکرد، مگر به دست سیّد ابراهیم. 💠 حرم را قُرق کردند و لحد را شکافتند. دیدند بدن نازنین حضرت رقیه سلام‌الله علیها، میان لحد و کفن صحیح و سالم است اما آب زیادی میان لحد جمع شده است. 💠 سیّدابراهیم در قبر رفت، همین که خشت بالای سر را برداشت دیدند ،سیّد افتاد. زیر بغلش را گرفتند، هی می‌گفت: «ای وای بر من.. وای بر من.. به ما گفته بودند لعنةالله علیه، زن غسّاله و کفن فرستاده ولی اکنون فهمیدم دروغ بوده، چون دختر با پیراهن خودش دفن شده. من بدن را منتقل نمی‌کنم، می‌ترسم بدن را منتقل کنم و دیگر به عنوان "رقیّه بنت الحسین" شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم. 💠 سیّد بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد و سه روز بدین گونه بالای زانو خود نگه داشت و گریه می‌کرد تا اینکه قبر را تعمیر کردند. 💠 وقت که می شد سیّد بدن حضرت را بالای جایی پاکیزه می‌گذاشت. پس از فراغ از نماز برمی‌داشت و بر زانو می‌نهاد، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند، سید بدن را دفن کرد. 💠 و از معجزه آن حضرت این که سیّد در این سه روز احتیاج به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد و چون خواست بدن را دفن کند کرد که خداوند پسری به او عطا فرماید. 💠 دعای سیّد به اجابت رسید و در سن پیری خداوند پسری به او لطف فرمود که نام او را "سیّد مصطفی" گذاشت. 💠 آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت؛ او هم تولیت زینبیّه و مرقد شریف حضرت رقیّه و امّ کلثوم و سلام الله علیهن را به سید ابراهیم واگذار کرد. 💠 این قضیه در سال ۱۲۴۲ هجری شمسی رخ داده و در کتاب «معالی» هم این قضیّه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است: 💠 «فَنزلَ فی قبرها و وَضع علیها ثوباً لفَّها فیه و أخْرجها، فإذا هی بنتٌ صغیرةٌ دُونَ البُلوغِ و کانَ متْنُها مجروحةً مِنْ کثرةِ الضَّرب» « آن سیّد جلیل وارد قبر شد و پارچه ای بر او پیچید و او را خارج نمود، دختر کوچکی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده، و پشت شریفش از زیادی ضربات مجروح بود.» 💠 پس از درگذشت سیّد ابراهیم، تولیت آن مشاهد مشرفه به پسرش سیّد مصطفی و بعد از او به فرزندش سیّد عبّاس رسید.فرزندان سیّد ابراهیم دمشقی معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه" هستند. 📚 اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦. 📚 منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸. 📚 مقتل جامع مقرم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸. 📚 تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳. 🆔 @islam_history
📌 اميدوار به تو، نا اميد باز نمى گردد... ☀️ فقيري در كوچه هاى مدينه مى رفت و گدايى مى كرد تا به خانه بن عليهما السلام رسيد. در زد و چنين سرود: ✨اميدوار به تو، امروز نا اميد باز نمى گردد و نيز كسى كه حلقه درِ خانه ات را مى كوبد [نا اميد باز نمي گردد] ✨تو سرتا پا سخاوت و معدن آن هستى و پدرت، كُشنده فاسقان بود. 🕌 حسين بن على عليهما السلام به ايستاده بود، نمازش را كوتاه كرد و به سوى باديه نشين بيرون آمد و اثر فقر و تنگ دستى را بر او ديد، باز گشت و را صدا زد. قنبر پاسخ داد: بله، اى فرزند پيامبر خدا! ❓حضرت فرمود: از خرجى ما چه قدر مانده است؟ قنبر گفت: دويست درهم كه مرا فرمان داده اى آن را ميان خانواده ات تقسيم كنم. ✨امام حسين عليه السلام فرمود: همان را بياور كه كسى مستحق تر از آنها آمده است. سپس امام آن را گرفت و بيرون آمد و به باديه نشين داد و در آن حال، چنين سرود: آن را بگير كه من از تو پوزش مى خواهم و بدان كه من، بر تو دلسوزم؛ اگر ما در زندگى بهره اى داشتيم بارانِ بخشش ما بر تو فرو مى ريخت؛ اما روزگار، بر ما تنگ گرفته است و دستان ما از بخشش فراوان، كوتاه است. ✅ باديه نشين آن را گرفت و رفت، در حالى كه مى سرود: پاكان و پاك دامنان هر گاه ياد شويد، بر شما درود فرستاده مى شود؛ و نزد شما والايان و تنها شما علم و محتواى سوره هايش هست؛ و آن كه از تبارِ علويان نباشد ديگر، افتخارى ميان مردم ندارد. 📚 تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج14، ص185. 🆔 @islam_history
📌 کسی که نمی‌تواند در روز به برود، به «صحرا» برود و عزاداری کند ✅ جناب علقمة و مالک جُهنی می‌گویند علیه السلام فرمودند: ◾️کسى در دهمین روز ، مرقد علیه السلام را کند و روز را تا شب با حالتى گریان نزد آن حضرت بماند، روز خدا را ملاقات کند در حالى که خداوند متعال ثواب دو میلیون حج و دو میلیون عمره و دو میلیون جهاد را به وى بدهد، مانند ثواب کسی که با صلی الله علیه و آله حج و عمره و جهاد به جای آورده باشد! 👈 مالک گوید از حضرت پرسیدم: فدایت شوم، پس کسی که در شهرهاى دوردست است و نمی‌تواند در چنین روزى  به زیارت حضرت برود، چه بهره‌ای دارد؟ امام فرمودند: او در چنین روزى به صحرا رفته یا به پشت بام بلندى در خانه‏اش برآید و با سلام به حضرت اشاره کرده، سپس در نفرین بر قاتلان آن حضرت سعى و کوشش نموده، و پس از آن دو رکعت بخواند، در وسط روز قبل از ظهر، سپس براى حسین ندبه و گریه نموده، و به کسانى که در خانه‌اش هستند نیز بگوید که براى حضرت بگریند، و در خانه‏ اش  مصیبت حضرت را اقامه کند، با اظهار جزع بر حسین علیه السلام. و در خانه‌ها یکدیگر را با گریه ملاقات کنند. و به یکدیگر تعزیت گویند به جهت مصیبت حضرت. پس در صورتی که چنین کنند، من ضامن هستم که خداوند تمام آن ثواب‏ها را به ایشان اعطاء فرماید. عرض کردم: فدایت شوم، شما براى ایشان ضامن این ثوابها مى‏شوید؟! امام فرمودند: هرکسی که این کارها را انجام دهد، من ضامن آنها هستم(که این ثواب‌ها بهشان برسد). 📚 کامل الزیارات، ص 174. 🆔 @islam_history
📌 اولین زائران کربلا ✍ طبری شیعی با سند خود از عطیه عوفی نقل می کند که گفت: 💠 [در روز ] من با جابر بن عبدالله انصاری به قصد قبر بن ابی طالب بیرون آمدیم. زمانی که به رسیدیم، جابر نزدیک ساحل فرات شد و غسل کرد و یک ردا و یک ازار پوشید (همانند افراد مُحرم)، سپس کیسه ای را باز کرد که در آن سدر بود و آن را به بدن خود زد و خود را با آن خوشبو کرد. هر قدم که برمی داشت، ذکر خدای متعال را می گفت؛ تا این که به قبر مطهر حضرت نزدیک شد. 💠 وقتی رسید گفت: دست مرا روی قبر بگذار. من این کار را انجام دادم؛ پس او خود را روی قبر انداخت، در حالی که از هوش رفت. پس من به روی او آب ریختم تا به هوش آمد. سه مرتبه صدا زد یا و گفت: آیا دوست جواب دوست را نمی دهد؟! و خودش پاسخ داد: چگونه جواب بدهی در حالی که رگ های خونین تو در بالای شانه ات نمایان شده و بین بدن و سر مقدس تو جدایی افتاده است؟! 💠 پس من می دهم که تو فرزند خاتم پیامبران و فرزند آقای مؤمنان و فرزند هم قسم تقوا و سلاله هدایت و خامس اصحاب کسا و پسر آقای پاکیزگان و فرزند سرور زنان هستی، و چرا تو چنین نباشی، در حالی که دست آقا و سرور پیامبران به تو غذا داده و در دامن پرهیزکاران تربیت یافته ای و از دستان ایمان شیر خوردی و با اسلام سیراب شدی! پس زندگی و مرگ پاک و زیبا داشتی؛ ولی دل های مؤمنان از فراق تو ناخوش است و کسی را تردیدی در اختیار تو نیست! پس سلام خدا و خشنودی او بر تو باد و شهادت می دهم که تو از دنیا درگذشتی، همان گونه که برادر بن درگذشت و به فیض شهادت رسید. 💠 سپس نگاهی به اطراف قبر مطهر حضرت سیدالشهدا علیه السلام کرد و گفت: سلام بر شما ای ارواحی که در راه حسین علیه السلام فدا شدید و شهادت می دهم که شما را به پا داشتید و زکات را پرداختید و امر به معروف و نهی از منکر نمودید و با ملحدان جهاد کردید و خدا را آن قدر عبادت کردید تا به مرحله یقین رسیدید، و قسم به کسی که حضرت صلی الله علیه و اله را به نبوّت و حق مبعوث کرد، ما در آنچه شما وارد شدید و عمل کردید، شریک هستیم. 🔰عطیه می گوید: به جابر گفتم: ما چگونه در ثواب آنها شریک هستیم، در حالی که ما نه به وادی فرود آمدیم و نه از کوهی بالا رفتیم و نه شمشیر زدیم، ولی ا ین گروه میان سر و بدن های شان جدایی افتاده و فرزندانشان یتیم شده اند و همسرانشان بیوه گشته اند؟! 💠 جابر گفت: ای عطیه! از حبیب خود صلی الله علیه و اله شنیدم که فرمود: اگر کسی گروهی را دوست داشته باشد، با آن گروه محشور خواهد شد و کسی که کار گروهی را دوست بدارد، با آنان در کار آنان شریک خواهد شد، و قسم به آن کس که محمد را به پیامبری مبعوث کرد، نیّت من و نیّت یاران بر آن چیزی است که علیه السلام و اصحاب او بر آن گذشته و رفته اند. 💠 سپس گفت: دست مرا بگیر و به طرف خانه های ببر. جابر در بین راه گفت: ای عطیه! آیا می خواهی تو را وصیت کنم؟ زیرا گمان نمی کنم پس از این سفر، دیگر تو را ملاقات کنم. ای عطیه! دوست بدار دوستدار آل محمد را مادامی که او آنها را دوست دارد و دشمن بدار دشمن آل محمد را مادامی آنان را دشمن می دارد؛ اگرچه روزها دار باشد و شب ها را به زنده داری بگذراند، و با محبّ آل محمد مدارا و نرمی داشته باش؛ زیرا اگر قدم آنها به سبب زیادی گناه بلغزد، قدم دیگر آنان به سبب محبّت آنها ثابت و استوار خواهد ماند. همانا دوستداران آنان به سوی بهشت بازمی گردند و دشمنان ایشان به طرف آتش خواهند رفت. 📚 عمادالدین قاسم طبری آملي، بشارة المصطفی، ص 125، حدیث 72. 🆔 @islam_history
📌 ارتباط روحی امام با شیعیان... ✏️ رُمیله یکی از یاران علیه السلام می گوید: ✨در زمان امیرمؤمنان علیه السلام حالم سخت و بیماریم شدید گشت. روز دیدم حالم سبک شده است، با خود گفتم: بهتر از این نمی بینم که آبی بر خود بریزم(وضو بگیرم) و پشت سر امیرمؤمنان علیه السلام بخوانم. پس همین کار را کردم. آنگاه به رفتم، و چون علیه السلام بالای منبر رفت آن حال سخت بر من بازگشت، هنگامی که آن حضرت از مسجد بیرون رفت و داخل اقامتگاه خود شد با آن جناب رفتم. 💠 فرمود: ای رمیله دیدم به خود می‌پیچیدی؟ عرض کردم: آری، و جریان را برای آن حضرت گفتم، و انگیزه خودم را از حضور در نماز بیان داشتم. فرمود: ای رمیله، هیچ مؤمنی مریض نشود مگر اینکه ما نیز مریض می‌شویم، و اندوهگین نگردد مگر اینکه ما هم اندوهگین شویم، و نکند مگر اینکه بر دعایش آمین گوییم، و ساکت نماند مگر اینکه برایش دعا کنیم. عرض کردم: ای امیرمؤمنان، فدایت شوم، این مربوط به کسانی است که با شما در اقامتگاه هستند، یا کسانی را که در اطراف زمین هستند می‌بینید؟ فرمود: ای رمیله، هیچ مؤمنی در شرق و غرب زمین از ما غایب نیست. 📚 بصائر الدرجات، ۲۵۹. 🆔 @islam_history
📌ارادت امام علیه السلام به حضرت سلام الله علیها عبدالله بن رزين می گوید: من مجاور الرسول صلی الله علیه و آله بودم و امام جواد علیه السلام را می دیدم که هر روز ظهر به مسجد می آمد و در صحن پیاده می شد و به طرف قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله می رفت و بر او سلام می کرد و بعد به محل خانه حضرت سلام الله علیها بر می گشت و کفشهایش را بیرون می آورد و می ایستاد و می خواند. 📚ابن شهر آشوب، مناقب، ج۴، ص۳۹۵. @hyatefatemi
🍃محبت امیرالمؤمنین در قبر ابوبصیر از امام باقر و امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند که فرمودند: ✍ هنگامی که جنازه مؤمن را در میان قبر می‌گذارند، شش صورت زیبا با او وارد قبر می‌گردند، یکی از آنها در جانب راست او می‌ایستد و دیگری در در جانب چپ او می‌ایستد، و سومی در روبروی صورت، چهارمی درپشت سر او، و پنجمی در کنار پای او می‌ایستد و یکی از آنها ششمی که از همه زیباتر است در بالای سر او می‌ایستد... و به این ترتیب از صاحبشان پاسداری می کنند. 💢 آنکه از همه زیباتر است از پنج صورت دیگر می پرسد، شما کیستید، خدا به شما جزای خیر دهد؟ آنکه در جانب راست میت قرار دارد می گوید، من هستم. آنکه در جانب چپ او است می گوید: من هستم. آن که در روبروی او است، می گوید، من هستم. آن که در پشت او است می گوید: من و هستم. آن که در کنار پایش ایستاده می‌گوید: من او هستم که به برادران دینی خود نمود. سپس آن پنج صورت، از آن صورت نورانی تر از همه، می پرسند: تو کیستی که از همه ما زیباتر و خوشبوتر هستی؟ او در پاسخ می گوید: * من و علی و اولاد علی هستم * 📘اصول کافی ج ٢ ص ٩