eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
508 دنبال‌کننده
316 عکس
91 ویدیو
27 فایل
💠 امیرالمومنین علیه السلام در نامه ای به امام حسن علیه السلام: 📜 اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِین! تاریخ گذشتگان را به نفست ارائه کن تا ببیند که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است! 💠 پیامگیر: @amdabir
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 داستان جالب مجالست مفضل بن عمر با کبوتر بازان و اعتراض برخی از متدینین 🔰نقل شده است که عدّه‌اى از اهل به علیه السلام نامه نوشتند که مفضّل بن‌ عمر با یک عدّه کبوتر باز و انسان‌های نا اهل و کسانی که شراب می‌نوشند، نشست و برخاست می‌کند. سزاوار است شما وی را از مجالست با اینگونه افراد منع کنید. 🔰امام صادق علیه السلام پس از خواندنِ آن نامه، نامه‌اى براى مفضّل نوشت و به کسانی که اعتراض می کردند، داد و فرمود این نامه را به مفضل بدهید. آن افراد، نامه را به مفضل دادند. 🔰مفضل نامه را دید و خندید و برای آنها نامه را خواند که امام صادق علیه السلام نوشته بود: "بسم الله الرحمن الرحیم برای من فلان چیز و فلان چیز را بخر." و هیچ اشاره ای در نامه به درخواست آنها از امام برای توصیه به مفضل نشده بود. نامه را به معترضین داد و همین طور همه با تعجب نامه را خواندند. 🔰مفضل گفت نظرتان چیست؟ آنها گفتند: این اشیاء گران قیمت است و پول زیادی لازم دارد. باید پیرامون آن ‌فکر کنیم و در صورت امکان فراهم و جمع‌آورى نموده به تو دهیم. آنها قصد بازگشت داشتند که مفضل بن ایشان را به غذا دعوت کرد و اجازه نداد آنها بروند. تا آنها مشغول خوردن غذا بودند، مفضل نامه امام صادق علیه السلام را برای همان کبوتر بازان خواند و آنها نیز هر کدام به اندازه توانایی‌شان پولی دادند که در نهایت قبل از تمام شدن غذای آنها، دو هزار دینار و ده هزار درهم جمع شد. 🔰مفضل به آنها گفت از من می‌خواهید اینها را طرد کنم و با آنها نباشم؟ فکر می‌کنید خدا به و شما محتاج است؟ 📚 رجال الكشي ص327 🆔 @islam_history
🔰هنگامی که عمر دستور داد نصف اموال مصادره شود، عمروعاص گفت: 🔰خداوند روزگاری را که من در آن کارگزار و عامل شده‌ام، لعنت کند. به خدا سوگند! خودم، عمر و پدرش را دیدم که بر تن هر‌یک عبایی قطوانی (نوعی عبای ارزان قیمت از قطوان ) بود که از گودی زانو بلندتر نبود و بر گردن عمر پشته هیزم بود؛ در‌حالی‌که همان هنگام عاص بن وائل (پدر عمرو) جامه‌های دیبای زربفت بر تن داشت.» 📚 ابن ابي الحديد، شرح ، ج1، ص175. 🆔 @islam_history
💠 یعنی کار علیه السلام که بلافاصله بعد از علیه السلام در مسجد ایستادند و در خصوص دارایی های باقی مانده از ایشان فرمودند: ✅ ای مردم... امیرالمؤمنین به شهادت رسیدند در حالی که از مال دنیا درهم و دیناری باقی نگذاشته جز هفتصد درهم از (که به همه داده می شد) آن را پس انداز کرده و قصد داشت تا با این پول خدمتکاری را برای خانواده خویش استخدام کند... روایت در منابع شیعه: 📚 - الشيخ الكليني - ج 1 ص 457 در منابع : 📚 صحيح ابن حبان - ابن حبان - ج 15 ص 384 ◀️ اینقدر شفافیت در حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام بود که سال ها بعد هم علیه السلام فرموده اند: ✅ براستى كه (امیرالمؤمنین) پنج سال بر مردم حكومت كرد و نه آجرى روى آجرى گذاشت و نه خشتى روى خشتى نهاد (هيچ بنائى براى خويش از حكومت مسلمانان نساخت) و نه ملک و آبى براى خود جدا كرد و نه (نقره ی) سفيد و (طلاى) سرخى بجاى گذاشت جز هفتصد درهم از سهميه ی بيت المالش که جمع کرده بود و قصد داشت بوسيله ی آن براى خانواده خود خدمتكارى استخدام کند... 📚 الكافي - الشيخ الكليني - ج 8 ص 130 👈 و حتی سفیان ثوری هم اعتراف می کند که امیرالمؤمنین نه برای خود ساخت و ساز کرد و نه آجری بر آجر و چوبی بر روی چوب بنا کرد... 📚 تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 42 ص 482 🆔 @islam_history
📌 شورش های معاویه علیه حکومت مرکزی امیرالمومنین علیه السلام 🔰 در ادامه حملات سردارانش در عراق، در آغاز سال ۴۰، بسر بن ابی ارطاه را با سه هزار سپاهی از شام گسیل کرد تا به یمن بتازد. هدف از این اقدام، تعقیب و کشتار و غارت شیعه و هواخواهان امیرالمؤمنین علیه السلام و ارعاب مردم و اخذ بیعت از آنان بود. ⚔ جنایات بُسر در مدینه 🔰با ورود بسر به ، ابوایّوب انصاری، عامل علیه السلام، گریخت، و بسر با مردم و خصوصاًانصار به درشتی تمام سخن گفت و آنان را به دلیل کوتاهی کردن در ماجرای قتل عثمان، نکوهید و به نام معاویه از مردم بیعت ستاند؛ سپس خانه‌های انصار را به آتش کشید و پس از گماشتن  در مدینه، به مکه رفت. به گفته واقدی، بسر طی یک ماه اقامت در مدینه، هر که را متهم به شرکت در شورش بر  بود، کشت. 🛡جنایات بُسر در مکه 🔰با نزدیک شدن بسر به ، قُثَم بن ، عامل علیه السلام ، شهر را ترک کرد. 🔰بسر در سَراة نیز جمعی دیگر از یاران امیرالمومنین علیه السلام را به قتل رساند و در راه صنعا، دو پسر خردسال عبیدالله بن عباس را که نزد بنی کنانه به سر می‌بردند، سر برید  سپس درنَجران، و مناطقی دیگر از یمن، چون اَرحَب و جُرف و جَیسْان، بسیاری از قبیله همدان و بنی سعد و دیگر شیعیان علی علیه السلام را به طرز فجیعی کشت و زنان آنان را به اسارت گرفت. 🗡جنایات بُسر در یمن 🔰چون بسر به صنعا رسید، عبیدالله بن عباس وسعید بن نمران به  گریختند و جانشین عبیدالله پس از چندی مقاومت کشته شد. شماری از ایرانیان یمن (ابناء) که به روایتی، به دو پسر عبیدالله پناه داده بودند، به قتل رسیدند. همچنین وی بسیاری از یاران امیرالمومنین علیه السلام را از دم تیغ گذراند. 📚 تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۹۷. 📚 ابوالفرج اصفهانی، اغانی، ج ۱۶، ص ۲۶۶. 🆔 @islam_history
✍ #امام_صادق عليه السّلام مى فرمايد: 💠 «قم، #كوفه صغيره است، و #بهشت داراى هشت در است كه سه در آن از #قم است. در آن شهر زنى از اولاد من رحلت مى كند كه اسمش #فاطمه است، و او دختر #موسى بن #جعفر عليه السّلام است كه به #شفاعت او تمامى شيعيانم داخل بهشت مى شوند». 📚 #بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۲۲۸. 🏴 #شهادت #حضرت_معصومه سلام الله علیها تسلیت باد. 🆔 @islam_history
📌 فسادهای سیاسی دوران عثمان (۲) 🔰اقدامات برای قبیله‌اش به اینجا ختم نشد. 🔰او همچنین ،دایی خود را به جای ، والی قرار داد. ولیدی که به فرموده حضرت رسول صلی الله علیه و آله، فاسق نامیده شده بود.(رک به: شان نزول آیه۶ سوره حجرات) 🔰اگر کمی شایستگی این منصب‌ها را داشتند، دل انسان کباب نمی‌شد ( علیهم السلام چه کشیدند از دست این جماعت)؛ چیزی نگذشت که ولید فاسق در حال مستی صبح را چهار رکعت خواند‼️ وقتی به او اعتراض کردند که این چه وضعی است؟ او گفت: از خدایتان هم باشد به جای دو رکعت، چهار رکعت برایتان نماز خواندم❗️ 🔰عده‌ای چند از مردم کوفه برای اعتراض نزد خلیفه آمدند، چون عثمان اعتنا نکرد، خدمت علیه‌السلام رسیدند؛ علیه‌السلام نزد عثمان رفته و خواستار رسیدگی به شکایت کوفیان شد و به عثمان فرمود: ولید باید عزل شود... 🔰خلیفه مسلمین(!) که خود را محکوم دید، به ناچار را عزل کرد. 🔰ولی او هنوز به اشدّ مجازات نرسیده بود و باید حد شراب خواریش را می‌خورد، اما چه کسی باید به او حد می‌زد؟ هر کسی می‌خواست تازیانه را بردارد از برق چشمان خلیفه وحشت می‌کرد! باز هم بنازم ناز شصت امیرالمومنین را که هیچگاه از کسی جز خدا نترسید و ولید را به سزای عملش رساند. منابع 📚 همان(پست قبلی) 🆔 @islam_history
📌 داستان جالب خواب متوکل درباره ورود علیه السلام به آتش! 💠 ملا اسماعیل خواجویی در حاشیه‌اش بر کتاب مفتاح الفلاح شیخ بهایی، نقل کرده که خلیفه ظالم عباسی، در خواب دید که علیه السلام وارد آتش شد و از آن خارج نشد! 💠 متوکل از خواب بیدار شد و بابت خوابش بسیار خوشحال شد! نزد او آمد، و متوکل خوابش را به عنوان بشارت برای او نقل کرد و از او خواست تا مُعبّر زبردستی را آماده کند تا این خواب را تعبیر کند. احمد بن حنبل گفت شخص نابینایی هست که خواب تعبیر می‌کند. وی را حاضر کردند و متوکل بدون اینکه نامی از امام علی علیه السلام ببرد، گفت: من خواب مردی از مسلمانان را دیدم که وارد آتش شد و از آن خارج نشد! تعبیر این خواب چیست؟ آن شخص نابینا گفت: تا ده هزار درهم برای من نیاورید، آن را تعبیر نمی‌کنم! 💠 پول را برای او فراهم کردند و آن مُعبّر گفت بار دیگر خوابتان را برای من تعریف کنید. متوکل بار دیگر خوابش را گفت. آن معبر گفت این خواب باید درباره یا وصی پیامبری باشد! چهره متوکل سیاه شد و گفت به چه دلیل این را می‌گویی؟! آن شخص گفت: به دلیل این آیه: «فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَهَا؛ هنگامی که نزد آتش آمد، ندایی برخاست که: «مبارک باد آن کس که در آتش است و کسی که در اطراف آن است و منزّه است خداوندی که پروردگار جهانیان است!» متوکل عصبانی شد و گفت این را درباره بن ابی طالب دیدم! شخص نابینا، ده هزار درهم را برداشت و بلند شد و گفت: مثل اینکه نشنیده‌اید که بر بالای منبر گفت: «انا قسیم الجنة و النار!» 📚 مفتاح الفلاح با تعلیقات ملا اسماعیل خواجویی ص 493 🆔 @islam_history
📌 داستان جالب مجالست مفضل بن عمر با کبوتر بازان و اعتراض برخی از متدینین 🔰نقل شده است که عدّه‌اى از اهل به علیه السلام نامه نوشتند که مفضّل بن‌ عمر با یک عدّه کبوتر باز و انسان‌های نا اهل و کسانی که شراب می‌نوشند، نشست و برخاست می‌کند. سزاوار است شما وی را از مجالست با اینگونه افراد منع کنید. 🔰امام صادق علیه السلام پس از خواندنِ آن نامه، نامه‌اى براى مفضّل نوشت و به کسانی که اعتراض می کردند، داد و فرمود این نامه را به مفضل بدهید. آن افراد، نامه را به مفضل دادند. 🔰مفضل نامه را دید و خندید و برای آنها نامه را خواند که امام صادق علیه السلام نوشته بود: "بسم الله الرحمن الرحیم برای من فلان چیز و فلان چیز را بخر." و هیچ اشاره ای در نامه به درخواست آنها از امام برای توصیه به مفضل نشده بود. نامه را به معترضین داد و همین طور همه با تعجب نامه را خواندند. 🔰مفضل گفت نظرتان چیست؟ آنها گفتند: این اشیاء گران قیمت است و پول زیادی لازم دارد. باید پیرامون آن ‌فکر کنیم و در صورت امکان فراهم و جمع‌آورى نموده به تو دهیم. آنها قصد بازگشت داشتند که مفضل بن ایشان را به غذا دعوت کرد و اجازه نداد آنها بروند. تا آنها مشغول خوردن غذا بودند، مفضل نامه امام صادق علیه السلام را برای همان کبوتر بازان خواند و آنها نیز هر کدام به اندازه توانایی‌شان پولی دادند که در نهایت قبل از تمام شدن غذای آنها، دو هزار دینار و ده هزار درهم جمع شد. 🔰مفضل به آنها گفت از من می‌خواهید اینها را طرد کنم و با آنها نباشم؟ فکر می‌کنید خدا به و شما محتاج است؟ 📚 رجال الكشي ص327 🆔 @islam_history
📌 یک آرزوی واقعی... عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ قَالَ: يَدْخُلُ الْمَهْدِيُّ اَلْكُوفَةَ ... فَيَدْخُلُ حَتَّى يَأْتِيَ اَلْمِنْبَرَ وَ يَخْطُبُ وَ لاَ يَدْرِي اَلنَّاسُ مَا يَقُولُ مِنَ اَلْبُكَاءِ ! 👌امام عصر علیه السلام وارد می شوند... و ايشان پس از ورود به كوفه ، بالاى منبر رفته و خطبه‌اى ايراد مى‌فرمايد؛ كه مردم از شدت گريه نمى‌فهمند كه حضرت چه مى‌گويد❗️😭😭😭 📚 الغيبة (للطوسی) ج ۱، ص ۴۶۸ 🆔 @islam_history
📌 روز شمار کربلا 🔰با مرگ و روی کار آمدن یزید، وی از علیه السلام درخواست بیعت کرد. حاكم جمعه ۲۷ رجب سال ۶۰ قمری امام را احضار کرد. 🔰امام حسین علیه السلام با روی کار آمدن خطاب به ولید، فرمودند: باید با خداحافظی کرد.(فاتحه اسلامِ با یزید را باید خواند) 💠 بيرون رفتن امام حسین علیه السلام از در ۲۸ رجب سال ۶۰. 💠 ورود به مكّه در ۳ شعبان سال ۶۰. 💠 اقامت در مکّه در ماه ، ، شوال، ذى‌القعده و ذى‌الحجه تا روز هشتم سال ۶۰. 💠 رسيدن اولين نامه‌هاى كوفيان به امام حسین علیه السلام در ۱۰ سال ۶۰. تعداد نامه های ارسالی حدود ۱۵۰ نامه بود.(تعداد نفرات مهر کننده ۱۸هزار) 💠 بيرون رفتن بن عقیل از مکّه در ۱۵ رمضان سال ۶۰. 💠 ورود مسلم به در ۵ شوال سال ۶۰. 💠 در ۹ ذى‌الحجه سال ۶۰. 💠 خروج امام حسین علیه السلام از مکّه سه‌شنبه ۸ ذى‌الحجه سال ۶۰. 💠رسيدن امام حسین علیه السلام به سرزمين در دوم سال ۶۱. 💠 ورود به در سوم محرم سال ۶۱. 💠 سامان‌دهی سپاه از سوى عمر بن سعد و گفتگوهاى او با امام حسین علیه السلام تا ششم محرم‌الحرام سال۶۱. 💠 عدم پذیرش بیعت و مقاومت در برابر ظلم. 💠 منع سپاه اسلام از دسترسى به آب از ۷محرم ۶۱. 💠 واقعه و مظلومانه امام حسین علیه السلام و ۷۲ تن از یاران وی در ۱۰ محرم سال ۶۱. 💠 انتقال اسرا از سرزمين کربلا بعدازظهر روز ۱۱ محرم سال ۶۱. 💠 دفن شهدای کربلا و بدن امام حسین علیه السلام در روز بعد از عاشورا. 📚 جمعی از نویسندگان، مقتل جامع سیدالشهدا. 🆔 @islam_history
📌 اولین زائران کربلا ✍ طبری شیعی با سند خود از عطیه عوفی نقل می کند که گفت: 💠 [در روز ] من با جابر بن عبدالله انصاری به قصد قبر بن ابی طالب بیرون آمدیم. زمانی که به رسیدیم، جابر نزدیک ساحل فرات شد و غسل کرد و یک ردا و یک ازار پوشید (همانند افراد مُحرم)، سپس کیسه ای را باز کرد که در آن سدر بود و آن را به بدن خود زد و خود را با آن خوشبو کرد. هر قدم که برمی داشت، ذکر خدای متعال را می گفت؛ تا این که به قبر مطهر حضرت نزدیک شد. 💠 وقتی رسید گفت: دست مرا روی قبر بگذار. من این کار را انجام دادم؛ پس او خود را روی قبر انداخت، در حالی که از هوش رفت. پس من به روی او آب ریختم تا به هوش آمد. سه مرتبه صدا زد یا و گفت: آیا دوست جواب دوست را نمی دهد؟! و خودش پاسخ داد: چگونه جواب بدهی در حالی که رگ های خونین تو در بالای شانه ات نمایان شده و بین بدن و سر مقدس تو جدایی افتاده است؟! 💠 پس من می دهم که تو فرزند خاتم پیامبران و فرزند آقای مؤمنان و فرزند هم قسم تقوا و سلاله هدایت و خامس اصحاب کسا و پسر آقای پاکیزگان و فرزند سرور زنان هستی، و چرا تو چنین نباشی، در حالی که دست آقا و سرور پیامبران به تو غذا داده و در دامن پرهیزکاران تربیت یافته ای و از دستان ایمان شیر خوردی و با اسلام سیراب شدی! پس زندگی و مرگ پاک و زیبا داشتی؛ ولی دل های مؤمنان از فراق تو ناخوش است و کسی را تردیدی در اختیار تو نیست! پس سلام خدا و خشنودی او بر تو باد و شهادت می دهم که تو از دنیا درگذشتی، همان گونه که برادر بن درگذشت و به فیض شهادت رسید. 💠 سپس نگاهی به اطراف قبر مطهر حضرت سیدالشهدا علیه السلام کرد و گفت: سلام بر شما ای ارواحی که در راه حسین علیه السلام فدا شدید و شهادت می دهم که شما را به پا داشتید و زکات را پرداختید و امر به معروف و نهی از منکر نمودید و با ملحدان جهاد کردید و خدا را آن قدر عبادت کردید تا به مرحله یقین رسیدید، و قسم به کسی که حضرت صلی الله علیه و اله را به نبوّت و حق مبعوث کرد، ما در آنچه شما وارد شدید و عمل کردید، شریک هستیم. 🔰عطیه می گوید: به جابر گفتم: ما چگونه در ثواب آنها شریک هستیم، در حالی که ما نه به وادی فرود آمدیم و نه از کوهی بالا رفتیم و نه شمشیر زدیم، ولی ا ین گروه میان سر و بدن های شان جدایی افتاده و فرزندانشان یتیم شده اند و همسرانشان بیوه گشته اند؟! 💠 جابر گفت: ای عطیه! از حبیب خود صلی الله علیه و اله شنیدم که فرمود: اگر کسی گروهی را دوست داشته باشد، با آن گروه محشور خواهد شد و کسی که کار گروهی را دوست بدارد، با آنان در کار آنان شریک خواهد شد، و قسم به آن کس که محمد را به پیامبری مبعوث کرد، نیّت من و نیّت یاران بر آن چیزی است که علیه السلام و اصحاب او بر آن گذشته و رفته اند. 💠 سپس گفت: دست مرا بگیر و به طرف خانه های ببر. جابر در بین راه گفت: ای عطیه! آیا می خواهی تو را وصیت کنم؟ زیرا گمان نمی کنم پس از این سفر، دیگر تو را ملاقات کنم. ای عطیه! دوست بدار دوستدار آل محمد را مادامی که او آنها را دوست دارد و دشمن بدار دشمن آل محمد را مادامی آنان را دشمن می دارد؛ اگرچه روزها دار باشد و شب ها را به زنده داری بگذراند، و با محبّ آل محمد مدارا و نرمی داشته باش؛ زیرا اگر قدم آنها به سبب زیادی گناه بلغزد، قدم دیگر آنان به سبب محبّت آنها ثابت و استوار خواهد ماند. همانا دوستداران آنان به سوی بهشت بازمی گردند و دشمنان ایشان به طرف آتش خواهند رفت. 📚 عمادالدین قاسم طبری آملي، بشارة المصطفی، ص 125، حدیث 72. 🆔 @islam_history
📌 آذوقه بر ندارید... ✏️ علیه السلام فرمود: ✅ هنگامى كه علیه السلام كند با پرچم صلى اللَّه عليه و آله و سلّم و انگشترى و سنگ و عصاى ظهور ميكند. 🔰 سپس به جارچى اش دستور ميدهد كه جار بزند: توجّه كنيد هيچ مردى از شما نبايد خوردنى و آشاميدنى و علوفه همراه خود بر دارد پس يارانش ميگويند او ميخواهد ما را و چهار پايان ما را از گرسنگى و تشنگى بكشد. 💠 پس آن حضرت به راه مى افتد در نخستين منزل كه فرود مى آيند (عصا را) بر آن سنگ ميزند پس غذا و آب و علوفه از آن بيرون ميريزد پس ياران و چهار پايانشان ميخورند و مى آشامند تا آنكه به در پشت فرود مى آيند. 📚 نعمانی، الغیبه، باب۱۳. 🆔 @islam_history