‍ نمی‌دانم چه خواهد شد، اما می‌دانم چه خواهم کرد 🔹محمد رفعت جوان بود و تازه کارش را آغاز کرده بود. سال‌ها درس خوانده بود و برای این رویا تلاش کرده بود. دفتری حقوقی داشت و به وکالت مشغول بود. معروف شده بود و حتی روزنامه‌ها و رادیو از او دعوت می‌کردند تا در مورد اصول قانون و پرونده‌های قضایی صحبت کند. جنگ آغاز شد و در بمباران‌ها دفترش از بین رفت. رویایی که مدام برای آن تلاش کرده بود و با آن حتی به رشد اجتماعی خوبی رسیده بود از بین رفت. 🔸با اینکه طبق معمول باید ناراحت و دلزده می‌شد به کمک مردمش شتافت. تابلوی دفتر وکالتش را بر سر در چادرش نصب کرد. هدفش را رفع نیاز هم‌وطنان قرار داد تا نیازهای حقوقی و معاملاتی آوارگان را رفع کند. اسم مکتب خود را " مکتب النازحین للمحاماه" گذاشته بود. به مردم کمک می‌کرد و هر روز در گفت‌وگو با نزدیکانش از حس نزدیکش به شهادت می‌گفت. در نهایت در ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴ به همراه خانواده‌اش شهادت رسید. 📱@jangbaarezouha