#گاه_آید_روسپیدی_از_زغال
منصور خاطرخواهی لیلا را،
جواد خندههای فرزند چندماههاش را،
محمد ذوق اول مهر دخترش را،
پیچیدند لای لباسهایشان و داخل کمد رختکن گذاشتند.
کلید را چرخاندند و کلاه به سرشان گذاشتند و به عمق صدها متری زمین رفتند تا روزیشان را از لابهلای زغال سنگهای معدن بیرون بکشند.
اَبَرمردهایی که با کوه و سنگ انس داشتند و از سرِ این اُنس، حال دلشان هم مثل کوه بود؛ صبور، پر صلابت و اهل سکوت.
چند ساعت بعد گاز متان میپیچد، قهرمانها ردیف به ردیف توی اتاق رختکن کنار هم آرام میگیرند تا خستگی همه این مدت را از تنشان به در کنند.
#زینب_فرهمند
در
جان و جهان هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس...🌱
http://eitaa.com/janojahanmadarane
https://ble.ir/janojahan
https://rubika.ir/janojahaan