برونند زین جرگه هشیارها
باید شبی به قبله‌ی حاجات رو کنم تا از خدای خویش تو را کنم کارم رسیده است به جایی که روز و شب در عالمِ تُو را جست و جو کنم کندوی تازه‌ی مَنی و تا بِنوشَمت باید به نیش این‌همه زنبور خو کنم آنان که پیش ازین به مصافِ تو رفته‌اند گفتند در طواف تو با وضو کنم چون کوزه‌گر سبو کند از کاسه‌ی سرم بگذار پیش از آن سرِ خود در سبو کنم چندان عجیب نیست که از رشک بِشکند آن دم که با تو آینه را روبه‌رو کنم دنیا به دل شکستگی‌ام حکم داده است باید برای او ورقی تازه رو کنم @jargeh