چند روزی بود با بچههای محلمون تصمیم گرفتیم دلمونو بزنیم به دریا و از یه جایی شروع کنیم.
بالاخره تهران بود و کلکسیونی از آدمهای مختلف.
یه دلهره ی درونی داشتیم از اینکه چطوری با یه سری آدم ناراحت از شرایط موجود شروع به صحبت از انتخابات کنیم!
دنبال راهی برای ارتباط اولیه می گشتیم، به طراحی یه پرسشنامه رسیدیم که این پرسشنامه بشه پوشش کار انتخاباتی ما😉
سوالا رو با یه بالا پایینی در آوردیم، دوستان پیشنهاد دادن سوالا چهارگزینه ای باشه تا ملت حوصله داشته باشن جواب بدن ولی واقعا مغزمون برای گزینه ها کار نمی کرد، همونم برای پرینت آماده کردیم.
رفتم مغازه برای پرینت پرسشنامه و تراکت، کلی با خودم کلنجار رفتم که بحث انتخابات چطور با مغازه دار پیش بکشم، مدام به عکس بالای سر مغازه دار که عکس سردار بود نگاه میکردم.
وقتی او داشت پرینت می گرفت یه نیمچه نگاهی هم به محتوای کاغذا انداخته بود، و یه مشکلی هم برای پرینت پیش اومد تا درست بشه فرصت خوبی بود برای شروع😅
یه نفس عمیقی کشیدم!
گفتم انشاءالله این انتخابات هم به خیر بگذره خیال همه راحت بشه.
گفتم من و دوستام وقتی از چند نفر شنیدیم که بعضی خانوما سرشونو می کنن تو مغازه و میگن رای که نمیدید، خیلی ناراحت شدیم از اینکه عده ای اینطوری برای زمین زدن کشورمون تلاش می کنن و ما با خیال راحت نشستیم تا ببینیم چه اتفاقی میفته.
اون بنده خدا گفت آره خب عده ای اونوریا پول میگیرن، عده ای هم اینوری!
منظور از اینوریش ما بودیم🤪
گفتم نه ما وقتی اینا رو دیدیم گفتیم ما ام باید یه کاری کنیم تا اون دنیا پیش حضرت زهرا سرمون پایین نباشه😔
مگه حضرت برای احقاق حق، دونه به دونه نرفتن در خونه ی مردم!
اونم شروع کرد و از مشکلات مردم گفت، از اینکه مسیولین به فکر خودشونن، انتخاب ما فرقی نمی کنه، مسیولیت ها بین چند نفر فقط می چرخه، فقط به فکر جیب خودشونن نه فکر مردم، فقط موقع انتخابات و راهپیمایی یادشون نیفته مردم هم هستن، از جاهای کوچیک گرفته تا جاهای بزرگ اگه بخوای اعتراضی بکنی به جای اینکه نقد پذیر باشن، توبیخت می کنن و کلی حرفهای دیگه.
تو همین بین من هم صحبت های کوتاهی می کردم، سعی کردم بیشتر ابراز همدردی کنم، چشمم به عکس حاج قاسم بود و گفتم اگه حاج قاسم برای کشور جونشو داد ما وظیفه داریم رای بدیم ، تا جای دیگه برامون تصمیم نگیره!
اون گفت الآنم بصورت زیرآبی دارن برامون تصمیم میگیرن
گفتم اگه ما نمی خواستیم مذاکره کنیم اینطوری میشد؟!
کی خیر اونا به ما رسیده، که این دومیش باشه!
اونا تا دیدن ما اینجا از خودمون ضعف نشون دادیم اونا هم تمام تلاششونو کردن تا فشارهاشونو بیشتر کنن و ملت ۸سال معطل برجامی کردن که آورده ای برای ما نداشت.
اگه اونوریا بهمراه عده ای تو کشور خودمون می خوان ما رو ناامید کنن تا حفظ کشور برامون بی اهمیت بشه، ما در قبال خون حاج قاسم و مدافع های حرم مسیولیم.
اون دنیا همونطور که از مسیولا سوال میشه چه بلایی سر ملت آوردن از ما هم سوال میشه برای حفظ کشورت یه رای رو چرا دریغ کردی.
خلاصه اون بنده خدا گفت و من هم تا اونجا که می تونستم حرفامو زدم.
تهش گفت من به کار شما مطمین شدم که خودتون دارید اینکار رو می کنید و وقتی موقع حساب کردن شد از هر برگه ۵۰۰تومن کم کرد و گفت منم تو کار شما شریک 😊
منم گفتم اگه این تراکتا رو بیارم شما پخش می کنید؟
گفت بیارید اینجا هم یه تریبون برای شما😅
#تجربه
#روشنگری
#قیام_لله
#مادران_میدان_انتخابات
@madaranemeidan