مختصری از زندگینامه شهید حاج  محمد یارم طاقلو تاریخ تولد : 1323 تاریخ شهادت : 1361/6/27 محل شهادت : بانه کردستان نشانی مزار : بهشت زهرا(س) ، قطعه 26  ، ردیف 98 ,شماره 18   شهید محمد یارم طاقلو در سال 1323 در شهر همدان دیده به جهان گشود. او دوران کودکی و نوجوانی را در شهر همدان گذراند و تحصیل خود را تا دوم راهنمایی سپری نمود. او در سن 14 سالگی پدر خود را از دست داد و بعد از فوت پدر به تهران آمد تا بتواند با کارکردن کمک خرج خانواده باشد. وی مدتی به شغل آزاد پرداخت و در سال 45 ازدواج نمود که حاصل آن یک فرزند دختر بود. این شهید والامقام از همان دوران کودکی فردی پاک دل و مسئولیت پذیر بود و دوست داشت به جامعه خدمت کند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی وارد بسیج شد و پس از مدتی به استخدام سپاه پاسداران درآمد. با آغاز جنگ تحمیلی و در پی فرمان امام برای جهاد و حضور در جبهه ، او چون عاشق شهادت بود ، فرمان امام را اجابت کرد و به جبهه ها شتافت. مادرش به او گفت : تو یک فرزند داری ، همسر خود را چکار می کنی؟ اگر تو جبهه بروی اینها تنها می مانند ، این شهید بزرگوار پاسخ داد : من خانوادۀ خود را به خدای بزرگ می سپارم. مادر جان ! چون امام خمینی دستور دادند ، من باید بروم و راه حسینی را باید ادامه داد. مادر جان و همسر مهربانم ! من عاشق شهادت هستم و شما و تنها دخترم را به خدای بزرگ می سپارم . شهید یارم طاقلو با وجود حضور در جبهه ها و مسئولیتهایی که برعهده داشت ، هرگاه به تهران می آمد در بسیج محل نیز فعالیت می کرد. در یکی از شبها که از مسجد صاحب الزمان(عج) به خانه برمی گشت ، سلاحهایی را که متعلق به پایگاه بسیج بود ، به همراه داشت و خیلی نگران بود که در میانۀ راه ، آنها را منافقین تصرف کنند و لذا دوان دوان به منزل آمد و مادر، در را با عجله به روی او باز کرد تا داخل خانه شود. او گفت : مادر جان ! من به خاطر خودم ناراحت نیستم ، بلکه به خاطر سلاحهایی که در دستم بود و امانت است ناراحت بودم که مبادا خطری پیش نیاید. ادب او به مادر ، همسر و فرزندش زیاد بود ، مخصوصاً به مادر خود خیلی احترام می گذاشت. همسایه های شهید ، همیشه از پاک دلی و خوش رفتاری او تعریف می کردند. یک شب که از پاس شبانۀ بسیج به خانه بازمی گشت ، همسایه ای به خاطر وخیم شدن حال فرزند کوچکش از خانه بیرون آمده و طلب کمک می کرد که شهید در همان موقع ، بچه را با مادرش به بیمارستان رساند و پیگیریهای لازم را انجام داد تا حالش بهبود یابد. او به خدا و چهارده معصوم عقیده راستین داشت و همیشه عبادتش را سر موقع بجا می آورد و رکعتی از نماز او قضا نمی شد. همرزمانش بعد از شهادت او ، از اخلاق و پشتکارش در جبهه بسیار تعریف می کردند و اذعان داشتند اگر شهید یارم طاقلو زنده می ماند میتوانست در جامعه مسئولیتهای بزرگی را برعهده گیرد اما با این وجود او عاشق شهادت بود. شهید یارم طاقلو در جبهه مسئولیت و فرماندهی گروهی را برعهده داشت و به همین دلیل کم به مرخصی می آمد. او فرماندهی هفت تپه استراتژیک را در منطقه بانه کردستان برعهده داشت که به هنگام سرکشی و دیده بانی در منطقه ، بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن به فیض عظمای شهادت نائل آمد. بخشی از وصیتنامه شهید : با سلام و درود بی پایان به امام زمان(عج) و بر نایب برحقش امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی و شهدای انقلاب با عرض سلام به مادرم و خانواده محترم ... من دوست دارم بعد از شهادتم ، زندگیتان پرشورتر و با تقوای زیادتر همراه باشد و احترام به مادرم خیلی مهمتر است و بعد اینکه دوست دارم دخترم ، زینب وار بزرگ شود و همسرم پیرو راه حضرت فاطمه(س) باشد... دو بیت شعر از شهید محمد یارم طاقلو : آندم که به خون خود وضو می کردم دانی که زحق چه آرزویی کردم ای کاش مرا هزار جان بود به تن تا آن همه را فدای او می کردم یادش گرامی و راهش پر رهرو باد