خانه که رفتیم فاطمه را بغل کرد. خدا را شکر کرد.
همان جا توی گوشش اذان و اقامه گفت. دهه دوم
#فاطمیه بود شب ها میرفت هیئت.
سفارش می کرد شام نخورم تا برایم از هیئت شام بیاورد.
میگفت
#نذر حضرت زهراست با بقیه غذا ها فرق دارد شب آخرهم قبل از مداحی آمد خانه.
گفت پاشو برویم هیئت.
دلم نمیآید
#هیئت تمام بشود و شما و فاطمه نرفته باشید هیئت.
سفارش کرد توی
#هیئت هم بچه را بیدار نگه دارم تا روضه
#حضرتزهرا را بشنود.
راوی :
#همسرشهید
برشی از کتاب
#دخترهاباباییاند
#خاطره
#شهیدجوادمحمدی
#فاطمیه 🏴
┅═ 🖤🥀🖤 ═┅
|
@javad_mohammady