5.64M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
ابیاتی از غزلی که در نکوداشت مرحوم خوانده‌ام. (چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ شمسی) تا نُه فلک رسانَد چوب خدا صدا را گر نشنویم، شاید عیب است گوش ما را از شش جهت به گوشت آید ندای لبّیک یک بار اگر بخوانی از سوز دل، خدا را چشم از خطا بپوشیم، در بندگی بکوشیم از دیده برنداریم گر پرده‌ی حیا را بی خوف بحر، هرگز گوهر به کف نیاری بیمار گنج باید دیدار اژدها را تا کی غم کم و بیش؟ آسوده باش و درویش دیدیم در قناعت، ما سفره‌ی غنا را دانی که از چه قارون شد زنده زنده در گور؟ با تیغ بخل در خود چون کشته بُد سخا را گفتی چگونه باشد ذکر علی عبادت داده به قیمت جان میثم جواب ما را جبرییل از خداوند بر ما سلام آرد سلمان صفت بپوییم گر راه مرتضی را کاری بجاست احسان، آن جا که نیست منّت ذکری نکوست یاهو، گر وانهی هوا را گر طالب خدایی از خویشتن سفر کن گر بر سر الستی، آماده شو بلا را نیکو بُوَد سرشتم، من ساکن بهشتم شاهد ز من چه خواهی؟ بین مشهدالرّضا را حال "شکوهی" این است؛ تقدیر من چنین است: "گر تو نمی‌پسندی، تغییر ده قضا را" مصراع آخر، تضمین از است. تشکّر از آقا بابت حروف‌چینی. http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat