بیت مورد بحث در سه چاپ از سه مصحّح یعنی «اکبر بهداروند» (ص ۵۶۲)، «سعید قانعی» (ص ۶۱۸) و «مهرعلی گرکانی» (ص ۳۱۰) به صورت زیر است و جالب این که هیچ یک به کمبود محتوایی اشاره‌ای ندارند و تنها تفاوت، این است که لفظ «تقی» را «نقی» ضبط کرده‌اند: پس نقی و عسکری بین آن مهی کز شش جهت می‌کنند از نورشان خلق جهان، کسب ضیا در تصحیح «مصطفی فیضی کاشانی» (ج ۱، ص ۴۲۳)، مصراع نخست، طور دیگری است و در پاورقی، فقط جمله‌ی «این مصراع، ظاهراً تحریف شده» را می‌بینیم: پس تقی و عسکری، آن سرمه‌ای کز شش جهت می‌کنند از نورشان خلق جهان، کسب ضیا هنوز معنی و مفهومی برای مصراع، با حضور واژه‌ی «سرمه‌ای» نیافته‌ام و سیاق کلام، نشان می‌دهد که جای چنین کلمه‌ای در این جا نیست؛ پس درمی‌گذریم. در تصحیح «عبدالحسین نوایی» و «مهدی صدری» (ج ۱، ص ۳۲۷)، چنان چه در اوّل متن دیدید، نام مبارک «نقی»، «تقی» ثبت است ولی مصحّحان هیچ سخنی راجع به خطا و خلأ مضمون نمی‌آورند: پس تقی و عسکری بین، آن مهی کاز شش جهت می‌کنند از نورشان خلق جهان، کسب ضیا *گامی برای خوانش صحیح* برای پرهیز از آشفتگی و شلختگی بحث، مبحثم را با شمارش نظرات و بررسی هر یک پی می‌گیرم: 1. شاید اوّلین مطلبی که به ذهن برسد، قوی نبودن این بند باشد و بعضی به سبب همین ضعف شعری، حاضر به وقت‌گذاری برای رفع مشکل نباشند یا با حکم دادن که اصلاً شاعر، حواسش به از قلم افتادن یکی از اسامی نبوده و غفلت ورزیده، به حلّ معضل اهتمام نورزند یا اصلاً تشکیک کنند که با کمّ و کیف مضامین، چه بسا شعر از محتشم نباشد؛ خصوصاً که تخلّص را هم در بند ماقبل آورده است. چه بسا همان بند، بند آخر بوده و شاعری دیگر، این بند را به آن افزوده است. به استناد تمام تصحیح‌هایی که از دیوان محتشم ارائه شده و بر خواهیم شمرد و با وجود نُسخ متعدّدی که مصحّحان دیده‌اند و برشمرده‌اند، در انتساب این شعر به محتشم کاشانی، کوچک‌ترین تشکیکی نیست و به نظر می‌رسد اگر به سبب ضعف ادبی یا نگاه ذوقی یا با احتمال غفلت شاعر، قید تصحیح را بزنیم و شانه خالی کنیم، به قول معروف، صورت مسأله را پاک کرده‌ایم. متوجّهیم که در گستره‌ی ادبیات، محتشم را جز شعرای دسته اوّل نمی‌دانند ولی متعجّیم که چرا این بند، لااقل در سطح دیگر بندهای هیمن شعر یا دیگر اشعار او نیست. ضمناً آوردن تخلّص در بند ماقبل، در شعر او سابقه دارد؛ چنان چه در ترکیب‌بند مشهور عاشورایی او نیز چنین است یعنی «خاموش محتشم که دل سنگ آب شد»، بند یازدهم از دوازده بند است. 2. شاید برخی بگویند، یک بیت از این بند مفقود شده است. تمام بندهای این ترکیب‌بند که در مدح امام هشتم است، هشت بیت دارد و حتّی نام چهار امام در یک بیت گنجانده شده و نیز با توجّه به سیاق شعر، نمی‌شود گفت بنا داشته برای امام نهم یا امام دهم، یک بیت مجزّا بسراید که از نُسَخ افتاده باشد؛ پس این نظر هم مردود است. 3. اگر از این که لفظ «پس» را دو سه بار تکرار کرده و مصراع زیر را با حالت فرم، حدس بزنیم یا بهتر بگویم، بسازیم و جاگزین کنیم، به سراغ تعمیر و تغییر متن رفته‌ایم نه تصحیح اصطلاحی: پس تقی و پس نقی و عسکری کز شش جهت می‌کنند از نورشان خلق جهان، کسب ضیا و البتّه که این کار علمی نیست. 4. همان هشت سال پیش بود که گمان کردم، «عسکری»، «عسکریین» بوده و به نوع خود کشف خوبی بود ولی تعبیر «آن مهی» که مفرد است، جواب‌گوی مفهوم بیت با فعل «می‌کنند» که جمع است، نیست: پس تقی و عسکریین، آن مهی کز شش جهت می‌کنند از نورشان خلق جهان، کسب ضیا اخیراً این احتمال را هم می‌دهم که به سبب نگارش و خوانش غلط، «آن مهی»، «آگهی» بوده؛ یعنی به ممدوح بگوید آگاه هستی که چنین و چنان: پس تقی و عسکریین، آگهی کز شش جهت می‌کنند از نورشان خلق جهان، کسب ضیا 5. آخرین رمزگشایی که تا اینک به آن دست یافته‌ام، آن است که «بین» را مخفّف «ببین» نخوانیم بلکه به معنی «میان» بدانیم و بخوانیم. از طرفی هم، محتمل بدانیم که «مهی»، در اصل «نقی» بوده که از نظر املایی، امری شدنی است؛ چرا که در خط و خطّاطی، شبیه یکدیگرند: پس تقی و عسکری؛ بین، آن نقی کز شش جهت می‌کنند از نورشان خلق جهان، کسب ضیا مفهوم بیت چنین خواهد شد که «سپس امام محمّدتقی (علیه‌السّلام) و امام عسکری (علیه‌السّلام) که بینشان امام علی نقی (علیه‌السّلام) است که خلق جهان از شش جهت، از نورشان کسب ضیا میکنند. *جواب نهایی* ظاهراً به سبب سهل‌انگاری نسخه‌نویسان یا نسخه‌خوانان، بیتی نامفهوم از محتشم داریم و معترفم که نمی‌توان هیچ یک از موارد برشمرده‌ی این یادداشت را جواب نهایی دانست؛ بنابراین از محقّقان، ادیبان، شاعران، مرثیه‌سرایان و خلاصه دغدغه‌مندان و علاقمندان، درخواست دارم چنان چه کلید مسأله را دریافتند، با بنده هم در میان بگذارد. جواد هاشمی «تربت» اواخر ذی‌حجّه ۱۴۴۵قمری ۱۴ تیر ۱۴۰۳شمسی (در آستانه‌ی روز اوّل محرّم، روز بزرگ‌داشت محتشم کاشانی)