چون بر دیار کرببلا شاه دین رسید
فخر زمین به ذُروهی چرخ برین رسید
خم گشت عرش تا که دهد بوسه فرش را
چون پای ذوالجناح بر آن سرزمین رسید
چون آرزوی مهتریاش داشت جبرئیل
دست از فلک کشیده و روح الامین رسید
از بهر نعل و میخ سمندش به صد شعف
با اختران، هلال سپهر برین رسید
هر جا سر سران ملک بود جان به کف
بر خاک مقدمش ز یسار و یمین رسید
از بس که رشک بُرد بر آن خاک مُشکبو
بس خون غم به نافهی آهوی چین رسید
گفت: ای موالیان! بُوَد این دشت را چه نام؟
کز دیدنش ملال به قلب حزین سید
طرماح عرض کرد که این دشت کربلا
این نام بر من از پدرت شاه دین رسید
هم غاضریّه بلکه عمورا و ارض طفّ
شاطئ الفرات نام به ماء معین رسید
چون حضرت امیر به صفّین شد روان
بر این زمین با دل اندوهگین رسید
قلب جهان و قوّت یزدان نمود غش
ضعفی به قلب آن شه دنیا و دین رسید
چون عین حق گریست، یدالله زد به سر
از عین ذات حق به جهان شور و شین رسید
از دیده ریخت آب و به سر برفشاند خاک
آهش به چرخ از جگر آتشین رسید
چون بوتراب خاک به سر کرد، گرد غم
"بر دامن جلال جهانآفرین رسید"
گفتا که یا حسین! فدای غریبیات!
آخر به مقتلت پدر دلغمین رسید
این آن زمین بُوَد که شود قتلگاه تو
زخمم به دل ز خنجر شمر لعین رسید
گویا تو را عیان نگرم بی معین و یار
زین جا به گوش، نالهی هل من معین رسید
از یک طرف فرات، روان اندر این زمین
یک سو فغان العطشم دلنشین رسید
از هر کنار میشنوم بانگ وااخا
بر دل، نوای زینب محنتقرین رسید
عبّاس را دو دست جدا بینم از بدن
بر دوش، مشک چون به صف مشرکین رسید
ای من فدا به عهد و وفایش که بی حسین
آبی نخورد تا که سرش بر سنین رسید
سرخطّ بندگی به دو بازوی خود نوشت
داغ وفا ز تیر جفا بر جبین رسید
فریاد از آن زمان که لعینی به کف، عمود
زد بر سرش دمی که ز کین از کمین رسید
در پیش دیده جلوه کند اکبر جوان
با دم ز تیغ منقد شوم لعین رسید
ای درّ معدن نجف! ای کان لعل جود!
"جودی" عجب به معدن درّ ثمین رسید
این دولتم به دنیی و عقبی کفایت است
چون دست من به دامن سلطان دین رسید
شاعری کمآشنا
#جودی_تبریزی
انشاءالله بتوانم به زودی
مجموعه اشعارش را منتشر کنم.
#جواد_هاشمی_تربت
@javadhashemi_torbat