حسین جان! 😭😭😭
منم آن شاعری که توفیق است
در رثای شما قلم بزند
شور عشق تو را به صفحهی شعر
واژه در واژه ها رقم بزند
آن که هر بند بند شعر تو را
دوست دارد چو محتشم بزند
یا همان ذاکری که از دل و جان
نه فقط روضه، سینه هم بزند
آن که زنجیر از غمت بر دوش
آن که بر شانهاش علم بزند
آن که هر سال، فاطمیّه سه روز
نذری مادر تو هم بزند
یا همان عاشقی که از طفلی
تا توانسته از تو دم بزند
یا همان که برای امر فرج
با نگاه خودش قدم بزند
دوست دارم که حرف آخر را
جای من دیدهی ترم بزند
مادرم، آه! رفت از دستم
داغ او دارد آتشم بزند
خواهشم از شما فقط این است
ای که رو بر شما کرم بزند!:
《مادرت را بگو در این شبها
یک سری هم به مادرم بزند》
آقا جواد هاشمی عزیز!
تسلیت بنده رو در این چند بیت پذیرا باشید.
برگ سبزی است تحفهی درویش
ان شاءالله مهمان حضرت زهرا سلاماللهعلیها باشند.
✍️دلنوشته و ابراز محبّت ذاکر بزرگوار، برادر عزیزم، آقای
#علی_کرمی👆
#جواد_هاشمی_تربت