📍سخنان دلسوزانهٔ امیرالمؤمنین علی علیه السلام با قاتل خویش ✏️ ففتح أميرالمؤمنين عينيه ونظر إليه وهو مكتوف وسيفه معلق في عنقه ، فقال له بضعف وانكسار صوت ورأفة ورحمة : يا هذا لقد جئت عظيماً و ارتكبت امراً عظيماً و خطبا جسيماً أ بئس الامام كنت لك حتی جازيتنی بهذا الجزاء؟ الم اكن شفيقاً عليك و آثرتُكَ علی غيرك وَ احسنتُ اليك وزدت فی اِعطائك...» ثم قال للحسن: ارفق يا ولدی باسيرك و ارحمه و اَشفِقْ عليه الاتری الی عينيه قد طارتا فی اُمِّ رأسِهِ و قلبه يرجف خوفاً و رُعبا و فزعاً. فقال له الحسن: يا اباه! قد قتلك هذا اللعين و افجعنا فيك و انت تأمرنا بالرفق به؟ فقال له: نعم يا بُنیَّ، نحن اهل بَيتٍ لا نزداد علی الذّنب الينا اِلّا كرماً و عفواً و الرحمة و الشفقة من شيمتنا ... فاطعمه مما تأكل و اسقه مما تشرب ... فان انا مِتُّ فَاقْتَصَّ منه بان تقتله ثم لا تحرقه بالنار و لا تمثل بالرجل فانی سمعت جدك رسول اللَّه يقول: اياكم و المثلة و لو بالكلب العقور و ان انا عشت فاَنَا اولی بالعفو و انا اعلم بما افعل به فان عَفَوتُ فنحن اهل البيت لا نزداد علی المذنب الينا الّا عفواً و كرماً ▪️ترجمه : امیرالمومنین به جانب آن ملعون ( ابن ملجم لعنة الله ) نگریست و به صدای ضعیف و مهربانی و رأفت فرمود : یابن ملجم امری بزرگ آوردی و مرتکب کار عظیم گشتی آیا من برای تو امام بدی بودم ؟ که مرا چنین جزا دادی!؟ آیا من تو را مورد مرحمت قرار ندادم؟ و از دیگران برنگزیدم؟ آیا به تو احسان نکردم؟ و عطای تو را افزون نکردم؟ با آن که می‌دانستم که تو مرا خواهی کشت. ● لکن خواستم حجت بر تو تمام شود و خدا انتقام مرا از تو بکشد و نیز خواستم که از این عقیده‌ات برگردی و شاید از طریق ضلالت و گمراهی روی بتابی پس شقاوت بر تو غالب شد تا مرا بکشتی ای شقی‌ترین اشقیاء. ابن ملجم در این وقت بگریست و گفت: آیا تو می‌توانی کسی را که در جهنم است و خاص آتش است را نجات دهی. ←آن‌گاه حضرت سفارش او را به امام حسن علیه السلام کرد و فرمود: ای پسر به اسیر خود مدارا کن و طریق و رحمت و مهربانی پیش‌دار. آیا نمی‌بینی چشم‌های او را که از ترس چگونه گردش می‌کند و دلش چگونه مضطرب می‌باشد. امام حسن علیه السلام عرض کرد: این ملعون تو را کشته است و دل‌ها را به درد آورده است، شما امر می‌کنی که با او مدارا کنیم!؟ ♦️ فرمود : ای فرزند، ما اهل‌بیت رحمت و مغفرتیم پس به او از آنچه خود می‌‌خوری بخوران و از آنچه خود می‌آشامی به او بیاشام،پس اگر من از دنیا رفتم از او قصاص کن و او را بکش اما فقط قتل. بعد از كشتن بدن او را به آتش مَسوزان و مُثله نكن یعنی دست و پا و گوش و بینی و سایر اعضا او را قطع مکن که من از جد تو رسول خدا شنیدم که فرمود: مثله مکنید اگر چه سگ گزنده باشد و اگر زنده ماندم، من خودم داناترم که با او چه کار کنم و من اولی می‌باشم به عفو کردن چه ما اهل‌بیتی می‌باشیم که با گناهکار در حق ما، جز به عفو و کرم رفتار دیگر ننماییم 📓 بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث جلد ۴۲ صفحه ۲۸۷ 📓 منتهی الآمال جلد ۱ صفحه ۱۸۷ 🏴@javaherkalam110135 🏴 جواهرالکلام ۰۹۱۲۱۳۵۵۷۴۱ 📲