.
زبان باز کن
که عجیب مشتاق شنیدنم
اصلا باور نمی کردم یک زمان جارو کردنت، اینگونه شاعرانه سخن بگوید.
آری بگو انگار عالَمی چشم انتظار، شنیدنت، گوشها را صیقل داده است.
بهتر بگویم گوش هایمان را صیقل دادی که اینگونه در چشم انتظاری به سر می بریم.
چقدر حرکاتت، دعوت به شنیدن می کند.
به راستی زمانش رسیده
که چشم ها را بشوییم و جور دیگر بنگریم؟
انسان، چشمِ خداست که دیر زمانی است، فرسنگها از جایگاهش فاصله گرفته و این دست توست که توان یافته، زنگار قلبم و غبار چشم هایمان را بشوید.
گرمای دستهایت و محبت چشمانت را طالبم
#غزه
#بی_قراری
🖋معمای هستی