تا پیش از سفرش به کربلا پسر خیلی شری بود. همیشه چاقو در جیبش بود. خالکوبی هم داشت. خیلی قلدر بود و همه‌ی کوچکترها باید به حرفش گوش می‌دادند. مجید کسی بود که زیربار حرف زور نمی‌رفت و بچه‌ای نبود که بترسد. خیلی شجاع بود. اگر می‌شنید کسی دعوا کرده هر دو طرف را زور میکرد آشتی کنند وگرنه با خود مجید طرف می‌شدند. در عین مهربانی جوری رفتار می‌کرد که همه از او حساب ببرند. روایت پدر شهید مجید قربانخانی ""𝐉𝐎𝐈𝐍↴ @jihadmughniyeh_ir