🇮🇷شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
لا اِلاَ اِلَّا الله الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین.'🌱 ✍️روایتی‌مادرانه 🗣ماما، هنگام شهادت امام مهدی
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ وَآلِ مُحَمَّد.'🌱 ✍️روایتی‌مادرانه مـامـا،هنگـام‌شهـادت‌امـام‌مهـدی‌‌ر‌ا‌صـدازدی؟ صبح روز بعد؛ مثل روز قبل، مادر آنقدر نگران است که به خود می‌لرزد. وضو گرفت و بازهم مقداری از آب وضو با اشک‌هایش یکی شد. نماز صبحش را خواند و آخر نمازش دعا کرد؛ این بار برای فرزندانش به جز «علی». و همچنین برای همسر استوارش دعا کرد که صبرش را از مدد او داشت. ثانیه‌هایی قبل از سجده رفتن نجوایی شنید: «أم بلال، پسرت شهید شد». ترسی ازاین نداشت که به او بگویند دیوانه شده، پس با اطمینان با خود زمزمه کرد: «علی شهید شد». بی تردید روزی گوشش به سخن خواهد آمد و به آنچه که شنیده شهادت خواهد داد. روز دوم با کنجکاوی و خبرهای بیشتر گذشت. خورشید در پیش چشم‌هایش تاریک و بی‌رمق بود؛ گویی کل روز برایش غروبی دلگیر بود. .... 🎈