✍ دوم: در دوران جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط قوای انگلیسی و روسی که حملات و هجوم‌ها به ملت شیعه اوج گرفته بود، مرحوم آیت‌الله‌العظمی نائینی خیلی پریشان بودند و نگران از این‌که این وضع به کجا خواهد انجامید، نکند این کشور محبّ و دوستدار امام زمان (عج) از بین برود و سقوط کند و... . در همین حال، شبی به امام عصر (عج) متوسل می‌شوند و در حال توسل و گریه و ناراحتی در عالم رؤیا می‌بینند: دیواری است به شکل نقشه ایران که شکست برداشته و خم شده و در حال افتادن است. در زیر این دیوار، یک عده زن و بچه نشسته‌اند و دیوار دارد روی سرشان خراب می‌شود. مرحوم نائینی وقتی این صحنه را می‌بیند به‌قدری نگران می‌شود که فریاد می‌زند و می‌گوید: خدایا! این وضع به کجا خواهد انجامید؟ در این حال می‌بیند که حضرت ولی عصر (عج) تشریف آوردند و دست مبارکشان را به طرف دیواری که خم شده و در حال افتادن بود، گرفتند و آن را بلند کردند و آن را سر جایش قرار دادند و فرمودند: «این‌جا شیعه‌خانه‌ی ماست؛ می‌شکند، خم می‌شود، خطر هست، ولی ما نمی‌گذاریم سقوط کند. ما نگهش می‌داریم.» (خبرگزاری حوزه، به نقل از: مجله‌ی امان، فروردین 1385، شماره‌ی 1، برگرفته از: کتاب «میر مهر»، مسعود پورسیدآقایی (با اندک تصرف).) https://eitaa.com/jorenush/191