🌷یک بار به من گفت: «اگر قسمت شد و من شهید شدم، حتما این شعر را روی سنگ قبرم حک کنید». ناراحت شدم و سر ایشان داد زدم که «ای بابا این حرف‌ها چیه که می‌زنی»؟ اما مهدی خیلی خون سرد و با صدای رسا شعرش را برایم خواند: «در وادی محبت در بند زینبم من». وقتی با آن صدای قشنگ شعر را خواند احساس کردم قلبم آرام شد. دیگر چیزی نگفتم. 🌷حالا هم همان شعر زیبا روی سنگ قبر مهدی حک شده و هر وقت می‌خوانمش دلم آرام می‌گیرد ✍راوی همسر شهید