هدایت شده از بر ساحل عبقات
درنگی بر سخنان اخیر استاد شیخ محسن قنبریان (در ۲ فرسته) فرسته شماره ۱ استاد بزرگوار شیخ محسن قنبریان در برنامه‌ی "چالش خلوص و وحدت" در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۳ ، در بخشی از سخنانشان، مدافعان خطّ مقدّم امامت و ولایت را تلویحاً متحجّر نامیدند و مرحوم شرف‌الدین را نمونه‌ی یک عالم جامع‌نگر معرّفی نمودند. سپس فرمودند: "مرحوم شرف‌الدین یک عالم صد در صد شیعه بود که "المراجعات" در مناظره و "النص والاجتهاد" در مورد بدعت‌های خلفا نگاشته است. اما در کنار این‌ها کتاب "الفصول المهمّة في تأليف الأمّة" نگاشتند. (البته ایشان از این کتاب این‌چنین یاد می‌کنند: التفصيل في أصول المهمة في تأليف الأمة)! سپس در ادامه می‌فرمایند: این کتاب را برای پرچمداری مبارزه با استعمار نگاشتند و امروز کسانی که خود را میراث‌دار سلف شیعه همچون مرحوم شرف الدین می‌دانند باید پرچمدار غزه باشند." شنوند‌ه‌ی این سخنان گمان می‌کند که مرحوم شرف‌الدین در کتاب مذکور دائما به بیان خطرات استعمار و خطر دشمن و اهمیت اتحاد مسلمانان پرداخته و بسانِ استاد قنبریان دائما تشیع اعتقادی_مناسکی را تنقیص کرده و طیف گسترده‌ای از شیعیان امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه را متحجّر و ناقص‌نگر معرفی کرده است. اما با مراجعه به کتاب مشخص می‌شود که ارتکاز مرحوم شرف‌الدین در این کتاب این است که : "ای جماعت اهل‌سنّت! به خدا ما شیعیان، اهل قبله‌ایم، شهادتین گفتیم! ما را تکفیر نکنید." (رک فصل: فتاوی التكفير ومناقشاتها، فيمن أفتى بكفر الشيعة وتفصيل ما استدلّ به) سپس به برخی اتهامات ناروایی که به شیعه نسبت داده‌اند پاسخ داده است.(۱۲۹) و در بخشی دیگر به نقش دروغگویان از اهل‌سنت در دور کردن آنها از شيعه پرداخته است. (۱۴۹ : دور الكذابين في التفرقة؛ في الإشارة إلى يسير مما نسبه الكذابون إلى الشيعة وبيان برائتهم منه + دور بعض الكتّاب في التفرقة) مؤلف در بخش بعدی اسباب دوری شیعیان از اهل‌سنت را بیان می‌کند و اتفاقا در همین بخش نیز نوک پیکان خطاب و عتاب به سمت اهل‌سنّت است که بزرگان شما چه بلایی بر سرِ اهل‌بیت و معارفشان آورده‌اند که شیعیان این‌چنین از شما دور هستند؟! (۱۶۷) و در بخش بعدی به ابطال دشمنیِ شیعیان با همه صحابه کافّةً می‌پردازند.(۱۷۶ به بعد) و اینکه شیعیان حساب منافقان را از صحابه جدا می‌دانند. (۲۰۹) اصلا مخاطب مرحوم شرف‌الدین شیعیان نیستند، بلکه خطاب ایشان اهل‌سنّت است و مطالبه‌ی از آنها که چرا اینقدر به شیعیان اتهام می‌زنید و ....(ص ۱۳۸ به بعد) و البته تبیین این مهم که ما به دلایل متعدده خلافت خلفا را قبول نداریم ! (۱۳۹) و این فقط ما نیستیم که خلافت خلفا را قبول نداریم، بلکه برخی از صحابه همچون سعد بن عباده هم قبول نداشتند و بیعت برخی هم به صورت اجباری انجام شده است! اینکه ما شیعیان عمل منافی عفّت عایشه را قبول نداریم دلیل نمی‌شود خروج او بر امیر مؤمنان و جسارتش به پیکر مطهر امام مجتبی علیهما السلام را هم نادید بگیریم ! (۱۴۰_۱۴۱) علاوه بر همه‌ی این‌ها ، عناوین ذیل نیز بخشی از مباحث مطروحه در این کتاب است: _فرار صحابه در جنگ احد(۱۰۱) _سرپیچی ابوبکر و عمر از دستورات پیامبر صلّی‌الله‌علیه وآله‌وسلّم(۱۰۶) _اهانت خلیفه‌ی دوم به ساحت پیامبر صلّی‌الله‌علیه وآله‌وسلّم در ماجرای صلح حدیبیه(۹۶) و در ماجرای قلم و دوات(۹۱) _اجتهادات خلفا در مقابل احکام شرعی مثل متعه حج و متعه نساء (۵۸) _تخلّف صحابه از جمله خلفا از جیش اسامه(۸۷) _نقد جریاناتی از اهل‌سنّت که اجتهاد عمر را مقدم بر امر پیامبر می‌دارند.(۹۸) _اعمال ناشایست عثمان در دوران خلافتش (۱۱۰) _جنایات معاویه و یزید(۱۱۲ به بعد) و ده‌ها موارد دیگر از مطاعن خلفا و صحابه هنوز نمی‌دانم چرا استاد قنبریان این کتابی که با رویکرد نقد مکتب خلفا است را برای تأیید مواضع خودشان انتخاب کردند؟ درست است که هدف از تألیف کتاب اتحاد مسلمانان بوده ولی منهج مؤلّف در آن کاملا مغایر با رویکرد آقای قنبریان در تحقّق این مهم است. جناب استاد و برخی همفکرانشان اخیرا بارها تشیع عقیدتی _ مناسکی را سخیف جلوه داده یا دائما شیعیان را مقصر اصلی اختلافات دانسته‌اند، ولی یک کلمه از این سخنان را بنده تا به حال در بیانات ارزشمند مرحوم شرف الدین در این کتاب و البته سایر آثارشان پیدا نکرده‌ام. بلکه مطالبه‌ی مرحوم شرف‌الدین حداقل در این کتاب از اهل‌سنت است نه از شیعیان. حقیقت این است که اگر یک دَهمِ این مطالبی که مرحوم شرف‌الدین در این کتاب فرموده را امروزه کسی در تریبون‌های رسمی و غیر رسمی مطرح کند به ده‌ها برچسب از جمله تحجّر، زمان نشناسی، اولویت‌نشناسی، تندروی و...متهم می‌شود، حتی اگر خود را پایبند به مبانی انقلاب اسلامی بداند. من بعید می‌دانم گوینده‌ی محترم، کتاب را مطالعه کرده باشند و الّا هیچ‌گاه به آن در این مقام استناد نمی‌کردند. @mir_hamedhoseyn_110