🦋 🍃نظم خاصی داشت مادرش هم همیشه میگوید بچه‌ بسیار منظمی بودمن این نظمی که درزندگی دارم رااز ایشان یاد گرفته‌ام.ماموریت که می‌رفت،مامیرفتیم «درق» ووقتی که برمی‌گشت قبل از این‌ که ما برگردیم همه لباس‌ها را می‌شست،اتومی‌کرد ومی‌گفت:شما همین که دوری مارا تحمل می‌کنید کافی‌است،دیگر زحمت این کارها با شما نباشد. 🍃به بحث صله‌ رحم هم خیلی اهمیت می‌داد و هفته‌ای یک بارحتی برای ده دقیقه به منزل اقوام سر می‌زدیم می‌گفتم زنگ بزن می‌گفت:نه، شاید بخواهند جایی بروند و از راه بمانند و یا تدارک پذیرایی ببینند می‌رویم اگر بودند یک چایی میخوریم و اگر نبودند برمی‌گردیم.خیلی ساده‌زیست بود مرتب‌ ترین لباس‌ها را میپوشیدوبرای من هم میخرید.به تولد هم خیلی اهمیت می‌داد حتی در حد یک شاخه گل با اینکه حقوق مان زیاد نبودامابرکت داشت.به بچه‌ها هم خیلی علاقه داشت برای آن‌ها شعر می‌خواند،شعر می‌سرود.درنگاه اول که کسی او را می‌دید،فکر میکرد آدم خیلی جدی است اما شوخ‌ طبع و با‌اخلاق بودخیلی مهربان و اهل خانواده بود واقعا کنار من بود. ✍راوی:همسر شهید شهید محمدتقی اربابی پایگاه شهیده نسرین افضل حوزه سردارهمدانی 🆔@kamalibasirat