چنین حکایت تلخی، که دیده و که شنیده؟! سه ساله‌ای که غم او به عمر نوح رسیده شنیده قصه‌ی مادربزرگ را و ندانم که نازدانه‌ی زهرا، چه از «کشیده» کشیده سه ساله‌ای که دمیده‌ست روضه‌های غریبی به بازویش که شکسته، به قامتش که خمیده عزیزِ جانِ حسین است و روی خار مغیلان چقدر این سو و آن سو فرار کرده دویده بمیرد آنکه کشیده‌ست معجر از سر طفلان شکسته بادا دستی که گوشواره کشیده سه‌ساله ای که خودش زینبی‌ست با همه خردی تمام رنج سفر را به جان خویش خریده رقیه آیه‌ی عشق است و امشب از سر بابا شنیده آیه‌ی قرآن، ولی بریده‌بریده پس از تحمل شام بلا و رنج اسیری به حیرت است که خورشید او به طشت دمیده از این شب-این شب دوری-، به صبح دیدن بابا گذشته و نگذشته، رسیده و نرسیده میلاد_عرفان‌_پور کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG