نیاز به مدیریت است . با شروع به مشکلات متعددی برخورد می کنید که در ادامه نیاز است که بتوان یکایک مشکلات را کنار گذاشت . هر پله را طی می کنید خود را آماده کنید تا مشکلی جدید خود را نشان دهد و با آمدن مشکلات جدید مدیریت را بالا ببرید . با ظهور موانع نباید صحنه را خالی کرد و بلکه باید مدیریت را بالا برد . از اینرو مولفه هایی مثل صبر ، از جملۀ مولفه های مدیریت راهبردی است که بتوان حلّ مسئله نمود نه اینکه صورت مسئله را پاک کرد . مدیریت دستیابی به نصفی از دستیابی به مقصد است ؛ بدون تدبیر نباید انتظار دستیابی داشت . « التّدبير نصف‏ المعونة. » . بدون مدیریت علمی ، انسان خود را در مسیر علمی به هلاکت می کشاند و باید فقط انتظار سرمایه سوزی را داشته باشد و در اینجاست که باید انتظار فقر و نداری و بیچارگی را کشید . « سبب‏ التّدمير سوء التّدبير. » ( سبب هلاك گردانيدن بدى تدبيرست. ظاهرست كه هلاك گردانيدنها كه از جانب حق تعالى باشد در آخرت يا در دنيا بعنوان عذاب همه از بدى تدبير ناشى مى‏شود و بسيارى از هلاك گردانيدنهاى ديگران نيز بآن سبب مى‏شود. ) « سوء التّدبير سبب التّدمير. » کسی که بد مدیریت می کند و قواعدو سنن را رعایت نمی کند ، تعجیل در نابودی و هلاکت خود می کند و در واقع دوست دارد هر چه سریعتر خودش را در آن مسیر از بین ببرد و از میان بردارد . « من‏ ساء تدبيره‏ تعجّل تدميره. « هر كه بد باشد تدبير او شتاب كند هلاك گردانيدن او، يعنى هرگاه كسى تدبير او بد باشد زود خود را در هلاكت و زيان و خسران مى‏اندازد. » تدبیر و مدیریت را نباید تأخیر انداخت که تأخیر آن همراه با پیشی گرفتن هلاکت و از دست دادن فرصت ها و سرمایه سوزی است . « من‏ تأخّر تدبيره‏ تقدّم تدميره. » انسان ها با تدبیر و مدیریت علمی می توانند خود را قدرتمند سازند و خود را از عجز نجات دهند چرا که مدیریت صحیح علمی برای انسان موجب این می شود که انسان ها بتوانند به خوبی به خود بپردازند و دست از اهمال گذاشتن خود بردارند که نتیجۀ آن دستیابی به قدرت و اقتدار می باشد . « لا عاجز أعجز ممّن أهمل نفسه فأهلكها. » ( نيست ناتوانى ناتوانتر از كسى كه وا گذاشته باشد نفس خود را، پس هلاك كرده باشد آنرا. ) با توجه به چنین قدرت و قدرتی ، با مدیریت علمی می توانند لغزش ها را کم کنند « التدبیر قبل الفعل یؤمن العثار » و در نتیجه خودشان را به غنای علمی برسانند و از فقر نجات دهند « سوء التّدبير مفتاح الفقر. » « لا فقر مع‏ حسن تدبير. » با سوء تدبیر نباید انتظار پیشرفت و نتیجه دهی داشت . « لا غنى مع سوء تدبير. » و همین باعث می شود که دیگر به پشیمانی نرسند « التدبیر قبل الفعل یؤمن الندم » . با حسن مدیریت می تواند کم را زیاد کند و با سء مدیریت می تواند بهترین فرصت ها و زیادترین فرصت ها را به کمترین فرصت تبدیل نماید . « حسن التدبیر ینمی قلیل المال و سوء التدبیر یفنی کثیره » انسان ها با نوع مدیریتی که دارند ، معلوم می کنند که خدای متعال چگونه ظاهر شود و چگونه با او تعامل کند و به عبارتی ما معلوم می کنیم که خدای متعال با ما چگونه رفتار کند ؛ آن کسی که اهل تلاش و زحمت است ، به خدای متعال می گوید خدایا می خواهم اینگونه با من تعامل کنی از اینرو با سوء تدبیر ، انسان گاهی آن چه را که تقدیرش بوده است باطل می کند و از بین می برد . خدای متعال برای او منوط به خواستش تقدیر کرده است که به نتیجه برسد ولی بد تدبیر کرده است و باعث می شود که تقدیرش باطل گردد . « من ساء تدبيره بطل تقديره. » « هر كه بد باشد تدبير او باطل شود تقدير او، يعنى آنچه تقدير كند و اندازه قرار دهد كه فلان نحو و فلان طرز خواهم كرد. » « قوام العيش حسن التّقدير، و ملاكه حسن‏ التّدبير. » اگر خدای متعال خیر بنده ای را بخواهد به او حُسن تدبیر و مدیریت در زندگی می دهد که باید خود را مشمول چنین چیزی کرد . « اذا اراد اللّه بعبد خيرا الهمه الاقتصاد و حسن‏ التدبير و جنّبه سوء التدبير و الاسراف. » انسان باید تدبیر به عقلانیتی می رسد و خدای متعال عقل تدبیری به او می دهد « لا عقل کالتدبیر » و اینگونه به صلاح زندگی خود می رسد « صلاح العیش التدبیر » و خود را از آفت زندگی که سوء تدبیر باشد نجات می دهد « آفه المعاش سوء التدبیر »