شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت19 گذر از طوفان✨ جلو مجتمع چند طبقه ای وایستادیم پریسا نگاهی به
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ وارد سالنی که پر از کارتون وسایل های که روی هم چیده شده بود شدیم به دختر جونی که روی صندلی کنار سالن نشسته بود سلام کردیم پشت چشمی برامون نازک کرد وجوابمون رو داد و گفت _برای کدوم استخدامی اومدید پریسا نگاهی به دور ور انداخت _شما مسئول اینجا هستید؟ از اینکه جواب سوالش رو نگرفته بود بهش برخورد با حرصی که توی صورتش تابلو بود جواب داد _نخیر آقای صامتی وخانمشون مسئول اینجان چند لحظه صبر کنید الان میان پریسا بهم نزدیک تر شد باصدای آرومی کنار گوشم گفت _اگر استخدام بشیم حال این بچه پررو رو میگیرم هنوز هیچی نشده چشم و ابرو میاد برامون انگار رئیس اینجاست _آروم باش بهش اهمیت نده کاش ما استخدام بشیم اینم ادا و اصول بیاد ما توجه نمیکنیم _فعلا کاریش ندارم تا بعد با ورود خانم وآقایی در حال حرف زدن بودن دختره صداشو بلند کرد _آقای صامتی اینا برای کار اومدن وسط حرف زدنشون ساکت شدن هر دو تا نگاهی بهمون انداختن _برای چه کاری اومدید؟ _شستن ظرفها ،اگر کار دیگه ایم بخواید بلدیم _مثلا چه کار دیگه ای؟ _درست کردن دسر یا کمک به سر آشپز یا بسته بندی غذاها _قبلا جایی کار کردید ؟ _نه _میتونید چک یاسفته بیارید ؟ قبل از اینکه پریسا حرف بزنه باصدای بلندی گفتم _چک وسفته چرا بیاریم پریسا آروم به پهلوم زد _عه چرا میزنی _حرف نزن صامتی وخانمش از رفتارمون خنده شون گرفته بود پریسا گلوش روصاف کرد _اگر چک یا سفته داشتیم دنبال کار نمیگشتیم _پس باید یه کسی که برای ما معتبر باشه معرفیتون کنه نگاهی متعجبی بهشون انداختیم _برای ظرف شستن این همه سخت میگیرید !؟ _نمیتونیم همینطور کسی رو استخدام کنیم _پس لطف کنید دفعه بعد که آگاهی زدید همه شرایطتتون بنویسید کسی این همه راه رو الکی نیاد "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫