✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت150
گذر از طوفان✨
پریسا پرونده های جلوی دستم رو برداشت داخل کمد گذاشت
_چند پروند دیگه رو باید ثبت کنی ؟
—شش تا ولی دو تا شون تکمیل نشده
_امروز تموم میشن؟
سرم رو رو به بالا تکون دادم
_نه بعید میدونم طراحی نقشه یکیشون فعلا تحویل ندادن
_پس بیا بریم بالا من موجودی هارو چک کنم گزارش کار رو به امیری بگم بعد میایم پرونده هارو درست میکنی
_صبرکن این رسید هارو ببرم فروغی مهر وامضا بزنه اگر اجازه داد میام
نگاه چپ چپی بهم انداخت
_چرا اجازه نده
_شاید بگه بشین کارای خودتو انجام بده
-بهش بگو مدارک ناقص نمیشه تا کامل نشن نمیشه کاری انجام بدم
برگه وپوشه های روی میز رو جمع کردم
_پریسا نمیشه که دستوری بافروغی حرف بزنم جفتمون میندازه بیرون بیکار میشیم
_ترسو خانم کسی مثل ما براشون کار نمیکنه،برای گوشی به بابات گفتی؟
_آره ،مخالفت نکرد
_بهت گفتم نه نمیگه
_منتظر موندم خانواده خواهر ناز بانو برن بعد باهاش حرف بزنم اول گفت گوشی خودمو ببر بعدش قبول کرد بخرم ناز بانو میخواست شلوغش کنه بابا رو منصرف کنه ولی موفق نشد
_چقدبدم ازش میاد هر روز تنفرم ازش بیشتر میشه اینا خسته نمیشن هر شب مهمونی میان
_عه باز شروع نکن، اگز خسته میشدن نمی اومدن
_مگه دروغ میگم آدم به نچسبی این ندیدم نمیدونم چطور تحملش میکنی
_بخاطر بابا مجبورم ،سیم کارت فعال شد؟
_آره گوشی رو امشب ببر خونه ،دیگه لازم نیست با تلفن خونه باهم دیگه حرف بزنیم
_چطور مگه؟
_ بهم دیگه پیامک میدیم
خنده صدا داری کردم
_پریسا جمعه باید بریم آشپزخونه ؟
_آره برا یه جشن تولد صد وپنجاه نفره سفارش گرفتن
_اوه چه خبره برای تولد این همه آدم دعوت کرده
_ خانم کریمی که اینطور گفت اگر اشتباه نکنم
"
نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫