✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت551
گذر از طوفان✨
_فردا حرف میزنیم
بازم حرف خودش رو میزنه
_شنیدی؟
نفس کلافه ای کشیدم
_آقای فروغی خواهش میکنم
وسط حرفم پرید
_خواهش نکن چون کوتاه نمیام
با تعجب بهش خیره شدم
_مثلا چرا؟
_فردا متوجه میشی
_اصلا فردا سر کار نمیام
ابروهاش رو بالا انداخت سرش رو تکون داد
_باشه زنگ میزنم به حاجی باهاش حرف میزنم
یهوی چشم هام گرد
_چکار به بابا دارید؟
_بهش بگم انتخاب درست و حسابی اومد الکی ردش نکنید
از حرفش جا خوردم
_کارتون اصلا درست نیست در ضمن بابا خودش از خواستگارهای من خبر داره کیان هستن
_اونا رو نمیگم شاید مورد خوب باشه معرفی بشه
چشم هام گردتر شد
_شما میخواید خواستگار برای من پیدا کنید واقعا که پیش خودتون چی فکر کردید
نوچی کرد مگه چیه وقتی کسی خوب باشه معرفی بشه
اخم کردم و دستم رو بالا آرود
_لطفا بس کنید بفرمایید بیرون
دستش رو روی گردنش گذاشت
_فکر کنم درست متوجه منظورم نشدید
ناخواسته صدام کمی بلند شد
_عه چرا متوجه حرف های من نمیشید
پرستار شتاب زده داخل اومد
_خانم چرا داد میزنید مریضها در حال استراحت هستن
نفس کلافه ای کشیدم
_ببخشید میشه این رو بردارید میخوام برم
_نه نمیشه
نگاهی به فروغی انداخت
_آقا بفرمایید بیرون
"
نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫