✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت861
گذر از طوفان✨
سر چهار راه نزدیک به خونه روبروی یه آژانس ماشین رو پارک کرد
پالتوش رو از روی صندلی عقب برداشت وگفت
_اجازه نمیدی تا داخل کوچه برسونمت سر خیابون پیاده بشی تا برسی خونه دست وصورتت یخ میزنه ،ماشین برات میگیرم خودمم پشت سرت میام
_ماشین لازم نیست سر خیابون پیاده میشم مسیر طولانی که نمیخوام برم
کیف پولش رو برداشت در ماشین باز کرد
_سردت میشه ،پیاده نشی ها به راننده میگم دور بزنه بیاد این طرف خیابون درماشین رو بست با قدم های بلند سمت آژانس رفت
خوبه پوتین پوشیده وگرنه با این طرز راه رفتنش و زمین خیس پاش لیز میخورد می افتاد
بعد از چند دقیقه در ماشین رو برام باز کرد مهربون بهم خیره شد
_پیاده شو ماشین اومد
کیفم رو برداشتم و پیاده شدم تا کنار پژوه نقره ای که ماشین آژانس بود همراهم اومدـ در ماشین برام باز کرد با لبخند گفت آروم کنار گوشم گفت
_مواظب خودت باش
_چشم
از شنیدن جوابم لبخندش عمیق تر شد سوار ماشین شدم
_خدا حافظ
نگاه از چشم هام برداشت
_خدا نگهدار
در ماشین رو بست راننده ماشین دنده رو جابجا کرد و راه افتاد دستم رو بلند کردم کلاه پالتوم رو از روی سرم بردارم چشمم به ساعت توی دستم افتاد
_ای وای یادم چرا یادم رفت ساعت بدم به فروغی بهش بگم سر خیابون وایسه پیاده شم ساعت بهش بدم ،ناز بانو اینو ببینه خونش میشه گردنم
گوشیم رو از جیب پالتوم بیرون آوردم و شماره فروغی رو گرفتم
امروز چزا انقد حواس پرت شدم ،به محض خوردن اولین بوق گوشی رو قطع کردم
سر کوچه بهش زنگ بزنم بهتره الان بخواد جواب بده توقف میکنه فکر میکنه اتفاقی افتاده
صدای زنگ گوشیم سکوت داخل ماشین رو شکست گوشیم رو از روی پام برداشتم
فروغیه، یعنی پشت سرمون نیست
چرخیدم و نگاهی به پشت سرم انداختم
پشت فرمان چرا زنگ میزنه حتما نگران شده جواب ندم بدتر میشه
انگشتم رو روی صفحه کشیدم
_الو
_جانم چیزی شده؟
با صدای خیلی پایینی که راننده نشنوه گفتم
_حواسم نبوده ساعت رو باخودم آوردم
خونسرد گفت
_مال خودته چرا نبریش!
_زن بابام ببینش داستان درست میکنه چرا ساعت خریده
نفس کلافه ای کشید
_بزارش داخل کیفت فردا اومدی شرکت بیارش که بزارمش داخل اون یکی وسایلت
وسط حرفش پریدم
_نه سر خیابون پیاده میشم
نوچی کرد ومحکم گفت
_عزیزم فردا بیارش شرکت، تو این سرما بخاطر یه ساعت پیاده بشی که مریض بشی
آب دهنم رو پایین فرستادم
_باشه ،فردا قبل از اینکه برم داخل اتاق چطوری ببینمت ،نمیخوام پریسا هم ساعت ببینه
_نورا برا یه ساعت چرا انقد الکی به خودت استرس میدی ،فردا تا برسی صدات میزنم بیایی داخل اتاق مدیریت خوبه؟
_آره اینطوری خوبه
_کاری نداری
_نه خدا حافظ
_خدا نگهدار عزیزم
نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫