زندگینامه سردار شهید توکل مصطفی زاده فرمانده اطلاعات عملیات لشگر 57 اباالفضل (ع) نام پدر : نبی الله (حاج نبی) محل تولد: خرم آباد ولادت: ۱۳۳۶ شهادت: ۱۳۶۴/۱۲/۶ - عملیات والفجر ۹ محل شهادت: سلیمانیه عراق ارتفاع کاتو شهید توکل مصطفی زاده در خانواده مذهبی در شهر خرم آباد متولد شد. شکوفایی جوانیش مصادف بود با انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره). وی با کمک دیگر برادران و هدایت روحانیت در پخش اعلامیه ها و نوارهای حضرت امام و تشکیل راهپیمایی نقش بسزایی داشت وی در مبارزه خستگی ناپذیرش یک هدف داشت و آن رضای خدا بود به همین دلیل جهت تحقق فرمان او کوشش می کرد و کلیه مظاهر کفر و شرک را که در رأس آن در آن زمان، حکومت شاه و خطوط انحرافی بود، نوک پیکان حمله اش را تشکیل می داد. ازجمله می توان نقش ایشان را در به هلاکت رساندن نیروهای ساواک در زمان طاغوت و رسوا نمودن گروهکهای چپ نام برد. سردار شهید با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در تشکیل کمیته انقلاب اسلامی با همکاری برادران حزب الهی نقش فعالی داشت و در همین راستا به برخورد شدید با گروهکها دستگیری ساواکیها و سرکوب راهزنها جهت امن کردن جاده های بین شهری پرداخت. سردار رشید اسلام در سرکوب فتنه خلق عرب در خوزستان نقش فعالی داشت به همین منظور در کنار دیگر رزمندگان به استان خوزستان رفته و برای سرکوبی این فتنه ها به شهرهای اهواز- خرمشهر، سوسنگرد، بندر امام، دارخویین، جزیره خارک و شادگان عزیمت نمود . در شرایطی که دولت مزدور عراق برای دامن زدن به این فتنه ها پول و اسلحه به این مناطق می فرستاد این شهید بزرگوار با دیگر همرزمانش مبارزه را ادامه می داد وی در کنار فعالیتهای نظامی از کار تبلیغ غافل نبود بطوری که در محیطهای ضد انقلابیون فعالیت داشتند بطور علنی فعالیت مذهبی داشته و کتب مذهبی را با قیمت ارزان به فروش می رساند به دنبال اینگونه فعالیتها در شادگان مورد خشم ضد انقلابیون خائن قرار گرفت و در نتیجه او را به رگبار گلوله بستند که خوشبختانه از این سوء قصد جان سالم به در برد. ایشان با تشدید آشوب و بلوا در کردستان به دستور امام خمینی (ره) به پاوه رفته در سرکوبی آشوبها در این شهر نقش فعالی داشت وبعد از آن به شهرهای کامیاران، روانسر، سردشت، مریوان و سنندج عزیمت نمود . باشروع جنگ تحمیلی به میدان مبارزه با رژیم صدام شتافت و درهمان روزهای ابتدایی جنگ با کمک دیگر همرزمان در حمیدیه به صورت سدی محکم جلوی حرکت نیروهای بعثی را به سمت پادگان مهم حمیدیه و شهر اهواز گرفتند . و در کنار همرزمانی چون نعمت سعیدی، داریوش مرادی، هاشم پورزادی، در اولین عملیات سپاه به نام المهدی شرکت جستند و در کنار شهید چمران مردانه جنگیدند که نهایتاً منجر به آزادی سوسنگرد شد. باشرکت متعدد در عملیاتها تلاش بی امانی داشت. پس از شرکت درچند عملیات ازجبهه بازگشت با توجه به موقعیت انقلاب اسلامی و فعالیتهای شدید تروریستی منافقان حساسیت آن دوره را به خوبی درک نمود و در اطلاعات سپاه مشغول خدمت شد که در کشف خانه های تیمی گروهکهای تروریستی منافقین در استانهای لرستان، همدان، باختران و مرکزی نقش بسزایی داشت. وی مجدداً به جبهه برگشت وبه عنوان نیروی اطلاعات عملیات لشگر عاشورا در کنار مهدی باکری فرمانده آن لشگر به مبارزه با دشمن پرداخت و سرانجام در عملیات آزاد سازی خرمشهر از ناحیه جمجمه به شدت مجروح شد به طوری که به وسیله هواپیما به یکی از بیمارستانهای تهران انتقال یافت و پس از انجام عمل جراحی به دستور پزشکان برای استراحت مطلق و ادامه مداوا به خرم آباد بازگشت ولی دراین مدت برای جبهه شدیداً بی قراری می کرد چرا که دفاع از کیان اسلام را تکلیف خود میدانست پس از بهبودی نسبی عزم جبهه نمود ولی سپاه با توجه به وضعیت جسمی ایشان از رفتن او جلوگیری می کرد اما عشق به جبهه و مبارزه در راه خدا در کنار دوستان همرزمش باعث شد که وی از سپاه استعفا داده وبه عنوان بسیجی به جبهه ها برود. ایشان در عملیاتها دیگر نیز چند بار مجروح گردید از جمله یک بار آتش عقبه آر پی جی موجب سوختگی ایشان شد و یک بار نیز از ناحیه کمر مورد اصابت ترکش آرپی جی قرار گرفت و بار دیگر از ناحیه دست مورد اصابت گلوله قرار گرفت بعداز بهبودی مجدداً به جبهه رفته و در اواخر عمر گرانبهایشان به عنوان یکی از نیروهای کار آمد و برجسته در اطلاعات عملیات تیپ 57 ابوالفضل مشغول به کار شد و در عملیاتهای نفوذی دربندیخان عراق پرچم پر افتخار جمهوری اسلامی را در آن مکان به اهتزاز در آورد ، وسپس در عملیات والفجر۹ همراه با تعدادی از بهترین نیروهای اطلاعات عملیات در ارتفاعات کاتو سلیمانیه ، زیر آتش بسیار سنگین دشمن که دربالای کوه کاتو قرار داشت گرفتار شدند وپس از ساعتها نبرد جانانه از ناحیه سر مورد اصابت گلوله مستقیم دشمن بعثی قرار گرفت و به درجه والای شهادت رسید. 🌹 📿 @mardane_khoda