شهید حسن شکاری.jpg
262.1K
[ Photo ] 10 سال با محرم های انقلاب و دفاع مقدس – 10 جمعه 30 مهر ماه 1361 – مطابق با روز چهارم محرم با 22 سال سن ، قامتی رشید و محاسنی مشکی و بلند ، قیافه ای رستم گونه و پهلوانی داشت . در مرام و معرفت لوطی مسلک و بی ریا بود . علیرغم هیبت مردانه اش ، دلی لرزان از خوف خدا داشت . با دیدن فرزندان شهدا ، عرق شرم بر پیشانی اش می نشست و از روی آنها خجالت می کشید . یتیم نواز بود و در حضور بچه های بی پدر، از نوازش 3 فرزند خردسالش خودداری می کرد . خانواده دوست بود ودر نامه هایی که از جبهه می فرستاد ، از احسان فرزند بزرگش به صورت ویژه ای یاد می کرد و سلام می رساند و او را آماده می کرد که بعد از من تو مرد خانه ای . دختر دلبندش عطیه خانم را توصیه به صبر در دوری پدر می کرد و از این دوری و فراغ که آنها مجبور به تحملش بودند معذرتخواهی می کرد . محمد آخرین فرزندش را در نامه هایش با عنوان جگر گوشه اش یاد می کرد . خطاب به همسرش می نوشت : می دانم که چقدر در سختی های زندگی به من احتیاج داری ، اما اسلام امروز بیشتر به من احتیاج دارد . آخر او یک هیئتی و حسینی واقعی بود . آقا امام حسین علیه السلام و واقعه عاشورا را فقط در روضه ها نمی جست .👇👇