👆 24 ساعت بعد نتانیاهو در سخنرانی مهم و مفصلی کل حوادث سال پیش را مرور کرد و از قدرت و برتری خودش گفت. یک مصاحبه پیروزی کامل! چنان قطعات این صحنه هماهنگ و چنان نتایجش به نفع اسرائیل و آمریکاست که فقط یک خروجی میدهد: اسرائیل عجیب خوش شانس است. مثبت فکر کنیم! حالا بگردید دنبال عامل انفجار. سوزنی در انبار گمرک. توده ابری در مه. مساله این نیست که ما بخواهیم دستاوردی برای اسرائیل بسازیم، مساله این است که اسرائیل دستاوردها را خودش برداشت: پیام اقتصادی، ضربه اجتماعی، تحریک جهت اعتراض، اهرم مذاکراتی، پیام به چین، متهم کردن سپاه، ضعیف جلوه دادن ایران، زخمی عمیق، ترس درونی، تشویق آمریکا به جنگ و از همه مهمتر سخنرانی پیروزی نتانیاهو و تهدید دیگر کشورها برای پذیرش عادیسازی. ما قاتلی با انگیزه داریم که بالای سر مقتول شادی میکند و قتل هم به شدت به نفعش تمام شده. و عده ای در داخل میگویند حتی اسرائیل را متهم هم نکنید! هنوز چیزی معلوم نیست. این سطح سوم از انکار واقعیت است. نه به شدت توهم براندازان و نه رویای طبقه متوسطی ها. این "خواب" کردن ملت است. به بهانه آرامش واقعیت را کمرنگ کنیم. این همان رویکردی است که انتخابات 403 میسازد و مخاطب اصلیش هم توده مردم است. اینها نمی فهمند شما اگر مذاکره میخواهید و حتی اگر انفجار کار اسرائیل نباشد باید در سطح اتهام آن را مطرح و امتیازگیری کنید. در این شرایط است که آتش سوزی بیسابقه هفته بعد در اسرائیل را هم میتوان به ضربه ایران تفسیر کرد. انفجار واقعی اردیبهشت بندر عباس یادآور سقوط اردیبهشت پارسالش است. اگر از دور نگاه کنید نقطه عطف کل داستان روز آخر اردیبهشت 403 بود، به قول آن کاربر عرب با هلیکوپتر رییسی سقوط کردیم و با ترور نصرالله کشته شدیم. چرا که اتفاقات پسا ورزقان جدا به سود اسرائیل پیش رفت. اشتباه نکنید، مساله این نیست که سقوط رییسی کار اسرائیل بود یا نه، چیزی که مثل حادثه بندر قابل اثبات یا رد نیست. مساله رفتار ما با پدیده ای چنین کلیدی است. صدالبته حادثه بینظیر شهادت رییس جمهور و پایان دولت (برخلاف بندر) شرایط ویژه ای است ولی سوال ساده اینجاست: چطور میشود وسط یک جنگ انتخاباتی برگزار کرد که یک کلمه از جنگ در آن نباشد؟! چطور میشود اینطور از واقعیت جدا شد؟ آیا این دستاوردی برای اسرائیل نیست؟! نتیجه اینکه هشت ماه بعد اسرائیل با تصویر "ایران ضعیف شده است" رسما بمب افکن های آمریکا را نزدیک ایران کشید. یعنی سطح چهارمی از ضد واقعیت باز شد: "هوس". همانی که بعد از آبان ٩٨ ترامپ را به ترور حاج قاسم کشاند و با تشییع میلیونی غافلگیرش کرد. در تهران حداقل یک صدا دقیقا معکوس صحبت میکرد، ایران قوی است، حزب الله زنده است، مذاکره با آمریکا شرافتمندانه نیست، محاسبات اشتباه دشمن را تغییر دهید و ... یعنی یک کلمه: واقعیت. "نه حمله اسرائیل را بزرگنمایی کنید و نه کوچک نمایی." جالب اینکه این چهار سطح واقعیت زدایی به هم مربوطند. خواب توده مردم است که رویای طبقه برخودار را تقویت میکند و توهم برانداز را بالا میبرد و دشمن خارجی را به هوس میاندازد. اگر مردم درک صادقانه ای از واقعیت پیدا کنند هرگز انتخاباتی مثل 403 رخ نمی دهد. اگر توده مردم از واقعیت حمله اسرائیل باخبر باشند، رویا فروش نمی تواند وعده صادق 3 را جنگ افروزی معرفی کند، برانداز نمی تواند همدست اسرائیل شود و اسرائیل نمی تواند عدم پاسخ ایران را به دلیل نابودی کل پدافندش معرفی کند و ترامپ را به هوس حمله بیاندازد. چرا یمن می تواند جلوی آمریکا بایستد؟ چون مردمش خواب نیستند که با انفجار بیدار بشوند. چون جنگ را کتمان نمیکند. واقعیت در یمن روی زمین است. تقریبا در ایران هیچ کس نمی‌داند آمریکا که تا لبه جنگ ایران آمده بود چرا ایستاد؟ بخاطر مذاکره و توییت سید عباس؟ بخاطر دل مهربان ترامپ؟ نه، جنگ یمن تمرین حمله به ایران بود و به صخره سخت واقعیت خورد. سیلی تلخی که محکم در صورت ترامپ و نتانیاهو نشست و مجبور به مذاکره با ایران شان کرد. یعنی قهرمانی که جان توده مردم ایران را نجات داد و طبقه متوسط برخوردار را به رویایش نزدیک کرد همین پابرهنگان یمن بودند. خنده دار اینکه رویافروشان یمن را عامل به هم زدن مذاکرات دیدند! تحریف 180 درجه ای. خواب، رویا، توهم و هوس؛ انقطاع از واقعیت هزینه زاست. دیر یا زود از جایی صدایش در می آید. خصوصا اگر تعداد کسانی که چراغ واقعیت را بلند کنند کم باشد. همانطور که پایان مسیر رویاپردازان به ذبح عظیم نصرالله رسید، پایان مسیر خواب آلودگان هم میتواند به فاجعه ای مشابه برسد. فکر میکنند جامعه را آرام میکنند، اما خواب آوران نمی فهمند تصویر پرچمداری بیدار در میان جمعیتی خواب چقدر برای اسرائیل هوس انگیز است. ✅ خط آخر @Khaate_Akhar