💐 «اینهمه لشکر دلبههمراه»
روایت دوم از کتاب «پنجرههای تشنه»
🔸 آیت الله بهجت، خدا بیامرز، میگفت: «ضریح را از پول حلال بسازید. پول حلال هم توی مال فقراست.»
پرسیدم: «پولدارها کمکی نکردند؟»
گفت: بعضیهایشان مبالغی دادند، ولی ما دیگر نه به آنها و نه به هیچکس دیگری اصرار نکردیم.
🔹 یک روز من نشسته بودم پشت میز تبرعات. یک خانمی آمد دستش را گرفت جلو که دستبندش را بدهد. من هم با سیم چین دست بندش را بریدم. زن مثل ابر بهار گریه میکرد. یک دختر چهار پنج ساله همراهش بود. پرسید: «مامان چرا گریه میکنی؟» گفت: «برای امام حسین، مادر جان»
🔸 دختر هم دستش را به سمت من دراز کرد. دیدم یک النگوی پرپری کم ارزش دستش هست. خواستم او را منصرف کنم. گفتم: دخترم، امام حسین دوست دارد این دست خودت باشد. دخترک گفت: به تو چه ربطی دارد. دیدم راست میگوید. او دارد میدهد کس دیگر هم دارد می گیرد؛ به من چه! مثل مادرش، روی دستش دستمال انداختم و النگو را با سیم چین بریدم.
🔹 جالب آنکه دخترک هم، مثل مادرش شروع کرد به گریه کردن. فکر کردم از بریدن النگو ناراحت است. گفتم: دخترکم، چرا گریه میکنی؟ گفت: «برای امام حسین دیگر» ضریح با همین پولها و طلاها ساخته شد!
مطالعه متن تقریظ رهبر انقلاب 👇
http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=28434