هم‌زمان با آموزش بسیج، کار فرهنگی هم می‌کردیم. دستگاه آپارات هشت‌میلی‌متری گرفته بودم. این‌طور نبود که معطل تخصیص بودجه باشیم؛ خودمان امکاناتش را فراهم می‌کردیم. از رفسنجان می‌رفتم تهران و فیلم‌های انقلابی می‌خریدم. می‌رفتیم روستاهای رفسنجان، مردم را جمع می‌کردیم و برایشان فیلم پخش می‌کردیم. همه می‌آمدند. تلویزیون دو کانال بیشتر نداشت و ساعت ده شب خاموش می‌شد. مردم تا ساعت دوازده شب می‌نشستند و فیلم‌هایی را که پخش می‌کردیم، تماشا می‌کردند. سالن نمایش و آمفی‌تئاتر در کار نبود. مساجد روستا هم گنجایش نداشت. مردم را توی میدانی جمع می‌کردیم، پرده می‌زدیم و فیلم می‌گذاشتیم. کسانی که این کارها را می‌کردند، همه جوان بودند. 📚نبرد ناتمام 🆔 @khatemoqadam_ir