#بریده_کتاب
«مامان و مامانجون که از بعضی حرفها و درددلهای یکدیگر بیخبر میمانند، فقط صبر میکنند و منتظر میشوند تا روزی که پیش هم باشند و بنشینند روبهروی هم و دوتایی سفره دلشان را باز کنند. یکی دو بار که مامان از مامانجون پرسید «چرا فلان چیز یا فلان دلتنگیات را پشت تلفن نگفتی؟» مامانجون گفت «بعضی حرفها و دلتنگیها، توی نوشته و صدا جا نمیشوند؛ باید بنشینم کنارت، نگاهت کنم و بگویم.» مثلِ غمِ شهید شدنِ آقای همت در عملیات خیبر...»
📚
نورا
🆔
@khatemoqadam_ir