رسانه‌ی خائن و عامل ساختِ متروپل رسانه‌ای نباشیم ... دنیای رسانه، روز به روز در حال پیچیده‌تر شدن و تبدیل شدن به جریانی با مسیرهای متفاوت است؛ می‌گویم متفاوت چون امروز دیگر معنای سنتی رسانه دگرگون شده و می‌توان با شهامت به سمت تعبیر و تفسیری جدید از این جریان گام برداشت. اما با همه‌ی این تفاوت‌ها، از تفاوت در ابزارهای رسانه گرفته تا تفاوت در نیروهای انسانی که به شکل‌های مختلفی خود را رسانه‌ای قلمداد می‌کنند، اصول و اساسی ثابت و پایدار را می‌توان برایش قائل شد؛ پایه‌هایی که هر فعالیت رسانه‌ای روی آن بنا میشود. هر مهندسی که حتی چند واحد درس عمران و ساختمان‌سازی و ... گذرانده باشد و حتی هر پیمانکاری که وارد عرصه ساخت و ساز می‌شود، در ظاهر، به اهمیت استحکام ستون‌های پروژه خود آگاه است و به شکلی شعارگونه و تکراری، از اعتقاد قلبی خود و تعهد نسبت به آن سخن می‌گوید. اما از تکرار شعار و تظاهر به تعهد تا استحکامِ حقیقی پایه‌های اصلی یک ساختمان، تفاوت‌های بسیاری است؛ تفاوت‌هایی تلخ که امروز به دلیل یکی از آن‌ها، در ایران، عزای عمومی بپا شده و مردمانی بیگناه و بیخبر، زیر آوارهای این تفاوت مدفون مانده‌اند. نکته این است که دیگر آن شعارهای زیبا، این داغِ عمیق را التیام نمی‌بخشد و عاملان این بی‌توجهی، تا ابد، مقصر و منفور هستند، حتی اگر هرگز به طور علنی معرفی یا محاکمه نشوند. دنیای رسانه نیز شباهت‌هایی غیر قابل انکار به این ماجرا دارد که هر کسی خود را صاحب رسانه و یا فعال رسانه‌ای می‌داند، در هر سطحی از فعالیت، باید از آن آگاه باشد؛ اثرگذاری رسانه به دلیل قدرتی که از مردم و مخاطبین خود به امانت گرفته است، چه در موارد سازنده و چه در موارد مخرّب، محسوس و عمیق است. شاید کارشناسان این حوزه، موارد متعددی را به عنوان ستون‌های کار رسانه‌ای معرفی کنند، اما آنچه در نظرات همه متخصصان مورد تکرار و تأکید قرار می‌گیرد، همان مواردی هستند که هر کس امروزه خود را فعال رسانه‌ای می‌خواند، مدعی سفت و سختِ پایبندی به آن‌هاست. اساس کار رسانه و فعالیت رسانه‌ایِ پاک و به‌دور از فساد را می توان، «رعایت صداقت، توجه به حقیقت، حفظ انصاف و حراست از اعتماد مخاطبین» دانست که این چهار ستون اصلی ساختمان رسانه، باقی موارد قابل اهمیت را نیز زیر سایه خود جای می‌دهند. اما اگر از شعار و تظاهر به تعهد فاصله بگیریم، امروز و در عمل، چقدر به این اصول توجه می‌شود؟! وقتی رسانه خود را به محل کسب درآمد از فروش آگهی تبدیل کرده و حتی گزارش‌های اصلی آن را نیز به موضوعات تبلیغی اختصاص می‌دهیم و بدون درج عنوان «رپرتاژ آگهی» یا همان «گزارشِ سفارشی»، مطلب تهیه شده برای کسب درآمد را به عنوان گزارشی اجتماعی، تحلیلی، اقتصادی، انتقادی و ... به مخاطبین خود عرضه می‌کنیم، چقدر به اثرات کارمان اندیشیده‌ایم؟! هنگامی که در عدم نظارت یا ضعف نظارتی دستگاه‌های مربوطه، محتوایی سفارشی که برای انتشار آن حق‌الزحمه دریافت کرده‌ایم را با به تصوّر خود زیرکی، به شکلی منتشر می‌کنیم که در ذهن مخاطب، تمام آن به نام خودمان تمام شود و ابزار و فرصت تبلیغ رسانه‌مان باشد و فراتر از آن، علاوه بر مبلغ دریافتی از سفارش‌دهنده، از مخاطبین نیز برای خرید آن ویژه‌نامه پول می‌گیریم، چقدر به این اصول پایبند بوده‌ایم؟! ادامه در پست بعدی ...