قسمت دوم با خودش مدام میگفت من بدم 😔 بعد به خودش میگفت خوب تقصیر😒 بقیه‌اس اونا هم بد هستند ❤️‍🩹حقشونه اذیتم می کنند💔😔 واین چرخه اشتباه و ناسالم مدام تکرار میشد⭕️ جلسه اول مامان میگفت دیگه نمیدونم باید چکار کنم 🤷🏻‍♀️🧕🏻صدای دادو فریادمان🗣️ تا سر کوچه میره از صبح که بیدار میشیم همینه تا آخر شب از زندگی خسته شدم 😔دیگه نمی تونم دوستش داشته باشم💔💔💔💔 چه شرایط سختی داشتند 🤕🤧 هر دو در دنیای ناامنی و فاصله👥