‹ هیئت‌خادمانِ‌ولـےعصر ›
وسط صف سربازا، پامو محکم روی زمین میکشیدم تا صدای هماهنگ قدم کوبیدن افراد صف، بهم بریزه و این موضوع
یه روزم یادمه توی پادگان برای صرف صبحانه رفته بودیم، من برای اینکه نظم اونجا رو بهم بریزم، به جای اینکه طبق مقررات با لباس کامل نظامی برم، با لباس معمولی و دمپایی رفتم آخه اون روز قرار بود تیمسار امین افشار، جلاد معروف ساواک و رییس پادگان فرح آباد بیاد برای بازدید و من دلم نمیخواست جلوی اونها کم بیارم و به رژیم طاغوت احترام بزارم