سالگرد کودتای انگلیسی - آمریکایی ۱۳۳۲ 🔰 الو الو اینجا تهران خبر بشارت‌آمیز! 🔸با شکست کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ و دستگیری کودتاچیان و فرار شاه به رم، لویی‌ هندرسن، سفیر آمریکا از پاکستان‌ به‌ تهران آمد و ‌ به‌ ملاقات‌ مصدق‌ رفت و اطلاع‌ داد که: «دولت‌ آمریکا دیگر نمی‌تواند حکومت‌ وی‌ را به‌ رسمیت‌ بشناسد و با او همچون‌ نخست‌ وزیری‌ قانونی‌ رفتار نماید.» 🔸هندرسن‌ به مصدق‌ دستور داد که‌ از پست‌ خود کناره‌گیری‌ نماید و پس‌ از خروج از خانه مصدق اعلام کرد که: «دولت‌ آمریکا فقط‌ دولت‌ زاهدی‌ را دولت‌ رسمی‌ و قانونی‌ ایران‌ می‌داند.» 🔸با اطلاع مردم از فرار شاه، تظاهرات‌ گسترده‌ای در شهرهای مختلف برپا شد و مردم مجسمه‌های‌ شاه‌ و رضاخان را پایین‌ کشیدند. دکتر حسین فاطمی (وزیر امور خارجه) طی سخنرانی در اجتماع میدان بهارستان، شاه را لایق حکومت بر کشور ندانست، اما مجلس شاهی بر بازگشت شاه اصرار داشت. مصدق در رفراندمی مجلس را منحل کرد و اعلام نمود، مجلس آنجاست که ملت حضور داشته باشد. اما متاسفانه با ادامه حضور مردم در خیابان‌ها و علیه کودتا، مخالفت کرد و هرگونه تظاهراتی را ممنوع اعلام نمود! اما جریان کودتا توسط سرویس‌های اطلاعاتی انگلیس و آمریکا همچنان پیش می‌رفت. 🔸در روز بیست‌‌وهفتم‌ مرداد، آیت‌‌الله‌ کاشانی‌ علی‌رغم تمامی ناسازگاری‌ها و بی‌اعتنایی‌های مصدق و محدودیت‌هایی که برای آیت‌الله و پیروانش ایجاد کرده بود، اما طی‌ نامه‌ای‌ دوستانه و خیرخواهانه، او را نسبت به کودتایی که در حال انجام بود، هشدار داد و از وی خواست برای ممانعت از کودتا، تمهیدات لازم را بیندیشد. 🔸دکتر مصدق‌ در پاسخ‌ نامه‌ آیت‌‌الله‌ کاشانی‌ نوشت: «۲۷ مرداد ماه‌ مرقومة‌ حضرت‌ آقا توسط‌ آقای‌ حسن‌ سالمی‌ زیارت‌ شد اینجانب‌ مستظهر به‌ پشتیبانی‌ ملت‌ ایران‌ هستم. والسلام. دکتر محمد مصدق.» 🔸مصدق با این پاسخ در واقع آیت‌الله کاشانی را از هرگونه دخالتی در امور برحذر داشت و مسئولیت هر آنچه طی روزهای آینده بر مملکت می‌رفت را برعهده گرفت. اگرچه طی سال‌های بعد، توسط رسانه‌های بیگانه و عوامل داخلی شان، برای خدشه‌دار کردن شخصیت مبارز آیت‌الله کاشانی و ایجاد شبهه همکاری ایشان با کودتاچیان، سعی بسیاری به عمل آمد تا این نامه تاریخی از چشم تاریخ و آیندگان پنهان بماند اما به قول شاعر: «آن که غربال در دست دارد، از پس کاروان می‌آید» 🔻نامه فوق در سال‌های پس از انقلاب، سرانجام از محاق تحریف و سانسور خارج شد و انتشار یافت تا سیه‌روی شود هر که در او غش باشد! 🔸اما با بی‌توجهی مصدق به هشدارهای خیراندیشان و به‌خصوص آیت‌الله کاشانی، انحلال مجلس و ممنوعیت تظاهرات در مخالفت با کودتا و بازگشت شاه، عملیات کودتا از دو سوی؛ سرویس جاسوسی انگلیس MI6 با نام «چکمه» به سرکردگی کریستوفر وودهاوس و از سوی آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا CIA با نام «آژاکس» و با هدایت کرمیت روزولت همچنان پیش می‌رفت. 🔸ساعت ۲ بعدازظهر، نیروهای شهربانی و ستاد ارتش با شش ‌تانک و چند کامیون حامل سرباز محاصره شد. کودتاچیان گام به گام جلو می‌رفتند و سرلشکر زاهدی نیز از مخفیگاهش بیرون آمد. سپس خانه مصدق را به محاصره خود درآوردند. با شلیک توپ و مسلسل سقف خانه و دیوار‌ها فرو ریخت و ویران شد و ساکنین مجبور به فرار شدند و مصدق هنگامی که سرهنگ ممتاز مشغول دفاع از خانه‌اش بود، به اتفاق شایگان، از منزل خود به خانه مهندس معظمی رفت، تا عصر روز بعد در آن خانه ماند تا دستگیر شد! 🔸در آن ساعات، برای لحظاتی رادیو ایران به عنوان تنها رسانه غیرمکتوب و زنده موجود، خاموش شد. این طولانی‌ترین خاموشی رادیو ایران در طول حیاتش بود. پس از آن، ناگهان صدایی نخراشیده از رادیو به گوش رسید! او مهدی میراشرافی بود که پس از اشغال رادیو، به عنوان اولین فرد صدایش از رادیو شنیده می‌شد که خبر سرنگونی دولت محمد مصدق را اعلام می‌داشت، میراشرافی با صدایی گوشخراش، انگار که از پشت تلفن سخن می‌گوید، فریاد می‌زد: 🔻الو، الو، اینجا تهران- الو، الو، اینجا تهران مردم، خبر بشارت‌آمیز - خبر بشارت‌آمیز چند دقیقه دیگر سرلشکر زاهدی نخست‌وزیر پیام شاهنشاه را برای شما قرائت می‌کند. مردم شهرستان‌های ایران، بیدار و هوشیار باشید. مصدق خائن فرار کرده است. هزاران نفر را در تهران، امروز مصدق خائن به مسلسل بسته است... 🔸به این ترتیب کودتای آمریکایی - انگلیسی ۱۳۳۲ به انجام رسید و دیکتاتوری شاهنشاهی به مدت ۲۵ سال دیگر براین مملکت حکمرانی کرد و حرث و نسل این سرزمین را در اختیار بیگانگان گذارد.