کوچه های آشنا
دستنوشته شهید اکبر نباتچیان 👆👇 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ [ ای انسان البته با هر رنج و مشقت (در راه طاعت و عبادت حق بکوش که) عاقبت حضور پروردگار خود می‌روی.] عقربه های عدد نه و نیم را نشان می دهد .جنب و جوش فراوانی در اینجا یعنی امام حسن (ع) به چشم می خورد. سربازان جانباز زمان علیه السلام در این مکان برای به جبهه های نبرد حق و باطل مجتمع شده اند. ! که چه اشتیاقی از خود نشان می دهند . عده ای های شان را بازدید می کنند. عده ای مشغول کردن آن ها هستند و عده ی دیگری در خوابگاه که موکت دارد، خوابیده اند. جمعی دیگر  در حالی که دراز کشیده اند و مشغول با همدیگرند. همچنین افرادی که مشغول هستند ، نمی دانم شاید می نویسند و یا چیز دیگری؛ به هر حال با دیدن اینها به حال شان میخورم. پاک و خوش سیرت و   پنجاه شصت ساله ، سیزده ، چهارده ساله و در ، خوشا به ایمانشان که دارند و لمس کرده اند. وقتی که ساعت پنج و نیم به اینجا رسیدیم با چه منظره ای برخورد داشتیم. عده ای بلافاصله با همان ماشین ها عازم شدند و عده ای دیگر در حال تجهیز بودند و چقدر تکان دهنده بود که جگر گوشه خود، پسرک سیزده چهاده ساله را شاید برای آخرین بار در کنارش نشانده و در چمن های محوطه بیرون با او نجوا می کند. آخر آدم چه بگوید ، کسانی که خون این و این را نردبان ترقی خویش قرار داده اند چه جوابی در پیشگاه تو دارند ، کسانی که پاک را آزرده و هر روز بیشتر رنجش می دهند،چگونه جوابت را خواهند داد. با این بازی های قدرت هر روز بیش از روز پیش جمهوری اسلامی را در معرض خطر قرار دهند  خودت را نجات ده، خودت یاور اسلام و باش... سه شنبه ۱۳۵۹/۱۲/۲۶ ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────