eitaa logo
کوچه های آشنا
448 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
158 ویدیو
23 فایل
📌روزبه‌روز، باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی #شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. امام خامنه‌ای ارتباط باادمین @Aboojavad
مشاهده در ایتا
دانلود
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـــــــــ🌺ــــــــدا حسین ایمانی دو فرشته بنام افضل و ربابه خانم به مورخ چهارم تیر ماه ۱۳۵۰ در روستای ینگجه از توابع شهرستان خدابنده صاحب فرزندی آسمانی بنام حسین شدند. سرانجام در لباس مقدس خاکی بسیج به ندای هل من ناصر ، و در رکاب ولی زمانش به مورخ هفتم اردیبهشت ماه ۱۳۶۷ از شلمچه به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش در گلزار شهدای زادگاهش آرام گرفت. وصیتنامه: اولين سفارش بنده اين است كه: را تنها نگذاريد. هميشه در هاى نبرد حضور يابيد. دومين سفارش بنده اين است كه : كسانى كه بنده را مى خوانند تنها و تنها مسيرى را بپيماييد كه در آن مسير فكر كرده، هدف را دقيقا يافته اند. خاطره: حسین می‌گفت: کن بروم، می ترسم قبل از اینکه برسم؛ شود و من نتوانم کاری بکنم و می‌گقت که دوست دارم مثل بقیه همرزمانم شوم، وقتی جنازه اش را آوردند به این فکر می‌کردم که او می‌گفت آزاد شود. وسط جنازه یکدفعه از بلندگوی مسجد صدایی به گوش رسید که و فقط آرزویش این بود که قبل از خرمشهر آزاد شود. راوی: افضل ایمانی( )     ✨کوچه های آشنا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/khatemogaddam ╰┅───────── شادی ارواح طیبه شهدا
کوچه های آشنا
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـــــــــ🌺ــــــــدا #شهیدوالامقام مجتبی رهبری دو فرشته بنام
خاطره: دوستی که در با او بود تعریف می کرد: روزی که آقای به رسیدند. بعد از از یکی از صدای می آمد که بعد از مدتی قطع شد بعداً فهمیدیم که رهبری بوده از او علت را جویا شدیم. گفت: دوستان همه های خودتان را بنویسید که امروز یا من می شوم یا شماها!.. و دلیل من این بود که مبادا شما شوید و من بمانم و از این محروم شوم که چند ساعت بعد از این صحبت, آقای رهبری و جمعی از دوستانشان به رسیدند. اما هرگز به دست خانواده نرسید.
کوچه های آشنا
دستنوشته شهید اکبر نباتچیان 👆👇 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ [ ای انسان البته با هر رنج و مشقت (در راه طاعت و عبادت حق بکوش که) عاقبت حضور پروردگار خود می‌روی.] عقربه های عدد نه و نیم را نشان می دهد .جنب و جوش فراوانی در اینجا یعنی امام حسن (ع) به چشم می خورد. سربازان جانباز زمان علیه السلام در این مکان برای به جبهه های نبرد حق و باطل مجتمع شده اند. ! که چه اشتیاقی از خود نشان می دهند . عده ای های شان را بازدید می کنند. عده ای مشغول کردن آن ها هستند و عده ی دیگری در خوابگاه که موکت دارد، خوابیده اند. جمعی دیگر  در حالی که دراز کشیده اند و مشغول با همدیگرند. همچنین افرادی که مشغول هستند ، نمی دانم شاید می نویسند و یا چیز دیگری؛ به هر حال با دیدن اینها به حال شان میخورم. پاک و خوش سیرت و   پنجاه شصت ساله ، سیزده ، چهارده ساله و در ، خوشا به ایمانشان که دارند و لمس کرده اند. وقتی که ساعت پنج و نیم به اینجا رسیدیم با چه منظره ای برخورد داشتیم. عده ای بلافاصله با همان ماشین ها عازم شدند و عده ای دیگر در حال تجهیز بودند و چقدر تکان دهنده بود که جگر گوشه خود، پسرک سیزده چهاده ساله را شاید برای آخرین بار در کنارش نشانده و در چمن های محوطه بیرون با او نجوا می کند. آخر آدم چه بگوید ، کسانی که خون این و این را نردبان ترقی خویش قرار داده اند چه جوابی در پیشگاه تو دارند ، کسانی که پاک را آزرده و هر روز بیشتر رنجش می دهند،چگونه جوابت را خواهند داد. با این بازی های قدرت هر روز بیش از روز پیش جمهوری اسلامی را در معرض خطر قرار دهند  خودت را نجات ده، خودت یاور اسلام و باش... سه شنبه ۱۳۵۹/۱۲/۲۶ ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
وصیت نامه سید داوود شبیری بسم الله الرحمن الرحیم ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون. اگر دشمن را در خانه اش نکشید، دشمن می آید شما را در خانه تان می کشد . محمد منتظری الهی در یک مکان اکنون در حال نوشتن ام هستم و حال آنکه نمی دانم نصیب من پرمعصیت خواهد شد؟ بنده ای که همیشه در منجلاب منیت غرق بوده و همیشه در امواج گناهان غوطه می خورم. به عظمتت سوگند وقتی به آتش جهنمت فکر می کنم دیگر نقطه امیدی برای من باقی نمی ماند چرا خودم را لایق آتشت می دانم زیرا هیچ موقع بنده خوبی نبوده ام و همیشه در وظایف قصور کرده ام. وقتی اوراق این 21 سال عمرم را ورق می زنم می بینم هیچ نقطۀ سفیدی وجود ندارد سیاهی اعمالم بر سیاهی قلبم اضافه می کند. اگر تو نبودی اگر تو نبودی اگر درِ رحمت و درِ توبه نبود الان دیگر کدامین در را می زدم، به کجا پناه می بردم کدامین پناهگاه است که مرا در خود جای دهد، به لطف و تو امیدوارم. باز با آن همه گناهان به در تو رو آورده ام. زندگی در این دنیا برایم خیلی سخت می گذرد. دیگر از این دنیا بیزارم. دنیایی که با تجملات ظاهری خویش ترا فریب می دهد. دیگر از این تجملات پوچ دست می کشم و آن چه را که تو گفته ای انجام می دهم. تو می گویی چنین باش. باشد. تو می گویی از غیر خدایی ببر، می برم. تو می گویی بر نفس ات غلبه کن، می کنم. تو می گویی در راه من بمیر. چرا که مرگ در راه تو است و سعادت ابدی است. در راه تو می میرم حتی اگر آتش را بر من ارزانی داری و آن چه رضای توست من راضیم پس خدایا مرا چنان بمیران که دوست می داری و راضی هستی و زندگیم را به سعادت و مرگم را به ختم کن ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
والامقام اباصلت داودی: اکنون که این را مینویسم اینک صدای و همه جا را فرا گرفته است و برادرانم را میبینم که در کنار من میشوند تو را به یگانگی ات سوگند میدهم من را در شهید کن و گناهانم را ببخش و من را در صف قرار بده و به من قدرتی بده تا اخرین لحظات عمرم نام تو را بر زبان داشته باشم و سپاس به بزرگ که فرصت را به من عطا میکند تا جان خود را نثار اسلام کنم و پیروز باد و نابود باد دشمنان و . ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────