@iransedaD1736464T13854012(Web)-mc.mp3
زمان: حجم: 4.62M
🧔🏻‍♂تنبل احمد مرد خیلی تنبلی بود. آنقدر بیرون نرفته بود که همه فکرمی کردند که او از آفتاب می ترسد. 👩🏻روزی از روزها همسر تنبل احمد که از دست شوهرش خسته شده بود فکری به سرش زد. 🥧او به بازار رفت و تعداد زیادی کلوچه خرید و کلوچه ها را توی حیات پخش کرد. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda